اخبار هنری : شاید نابغه بود و هنرمند. فیلم نمیدید و هرکاری میکرد، مال خودش بود. آنهم یک جور فیلمسازی است. یادم است سال 1374 «همایون پایور» به من تلفن کرد و گفت فرزاد، کیارستمی قرار است به کارلوویواری برود و آنجا یک مناظره تلویزیونی با ژانلوکگدار داشته باشد، درحالیکه او اصلا گدار را نمیشناسد و فقط «از نفس افتاده» را دیده؛ تو بیا و کمی با کیارستمی درباره گدار صحبت کن تا کمی او را بشناسد. اینقدر از اینکه یک فیلمساز ایرانی قرار است برود و با گدار صحبت کند، هیجانزده بودم که فیلمهای گدار را زدم زیر بغلم. آنموقع من مستندسازی گمنام بودم و با کلی یادداشت و پوشه رفتم و جلوی آقای کیارستمی نشستم و شروع کردم راجع گدار صحبت کردن. دیدم ظاهرا بحثی که دارم میکنم زیاد برایش جالب نیست! یعنی میدیدم که جملاتم میخورد به کیارستمی، خُرد میشود و کلماتش میشکند و میریزد پایین. به این ترتیب پس از بیست دقیقه بساطم را جمع کرده و خداحافظی کردم. کمی به من برخورد. فهمیدم چیزی از گدار ندیده و برایش هم جالب نیست. حالا اگر شما در ویدئویی میبینید که ایشان دارد در جشنوارهای درباره گدار صحب میکند، بدانید که این، بیزینس است؛ از او میخواهند که صحبت کند. همانطور که از تارانتینو خواستند که یک جمله مثبتی را درباره «زیر درختان زیتون» بگوید. برای اینکه تارانتینو تحت قرارداد «هاروی واینستین» بود و واینستین این فیلم را پخش میکرد. می دانست که فیلم کیارستمی نمیفروشد بنابراین به تارانتینو گفت یک جمله بگذار رویش تا چند نفر بروند و آن را ببینند؛ به این میگویند «بیزینس». کمی با خودمان صادق باشیم، آخر مگر «زیر درختان زیتون» فیلم تارانتینو است؟
فرزاد موتمن