اخبار هنری : شاید تا حالا در صفحههای سینماییِ مختلف در اینستاگرام یا تلگرام، تصاویر و ویدئوهایی دیدهباشید مبنی بر شباهتِ تلقین (کریستوفر نولان، 2010) و انیمهی پاپریکا. ویدئوهایی که یک صحنهی مشخص از هردو فیلم را باهم مقایسه میکند ــ جایی که در تلقین، در یکی از مراحلِ خواب در هتل، جاذبه از بین رفته و دعوای دو نفر روی دیوار و سقف رخ میدهد. ولی از این صحنه که بگذریم، شباهتِ این دو فیلم بیشتر از این حرفهاست. میتوان رد پای یکی دو تا ایدهی دیگر را هم در پاپریکا پیدا کرد ــ جدای از ایدهی وصلشدنِ آدمها به رؤیای همدیگر ــ که در تلقین هم سروکلهشان پیدا شدهاست. و یکی از این ایدهها آسانسور است. آسانسوری که در تلقین، کاب برای رفتن به رؤیاهای مختلفش از آن استفاده میکرد.
امّا جدای از این حرفها و جدا از تشابه بینِ این دو فیلم، پاپریکا معجونِ عجیب و غریبی است. فیلم روی موضوعِ رؤیا و بیداری دست گذاشتهاست و حالا رئیسِ شرکت (که بدمنِ فیلم هم هست) میخواهد از این تکنولوژی سوءاستفاده کند و قدرتِ مخلوطکردنِ دنیای بیداری و رؤیا را بهدست بیاورد. فیلم روایتِ خطی و سادهای دارد و پیچیدگیاش بهدلیلِ موضوعش است. امّا اصلیترین ویژگیِ فیلم برای من اولن کارگردانیِ فوقالعادهی آن و تصاویرِ زیباییست که برای فیلم تدارک دیدهاند و ثانین ایدهپردازیهایی است که برای رؤیای شخصیتها صورت گرفتهاست. ایدهها و تصویرهایی که یادآورِ انیمههای هایائو میازاکی است و میتوان متوجهِ تأثیرِ میازاکی بر ساتوشی کن (کارگردانِ فیلم) شد. فیلم قهرمانش را هم زن انتخاب میکند تا در نبردِ نهایی، تقابلِ زن و مرد اتفاق بیفتد و زن ــ که مظهر و نمادِ زایندگی و زندگی است ــ بتواند پلیدی را شکست دهد و دنیا را از درافتادن به ورطهی یک رؤیای بزرگ و ترسناک نجات بدهد.
کوتاه دربارهی فیلم پاپریکا (2006)
اخبار مرتبط