اخبار هنری : سی و هشتمین جشنوارهی فیلم فجر هم تمام شد و اکنون وقت نقد جشنواره است. چند نکتهای که به ذهنم میرسد، در زیر شرح میدهم:
الف) قبل از شروع جشنواره، دبیرخانه اعلام کرد که حدود 115 فیلم به دبیرخانهی جشنوارهی سی و هشتم رسیده است. هیئت انتخاب این دوره، از این تعداد فیلم، 28 فیلم را برای حضور در جشنواره (بخش نگاه نو و سودای سیمرغ) انتخاب کرد. در ایام جشنواره یک فیلم دیگر (پسرکشی) هم به این لیست اضافه شد و در مجموع جشنواره با حضور 29 فیلم، برگزار شد. این آمار به ما اعلام میکند که حدود 86 فیلم از جشنوارهی امسال بیرون ماندند. کیفیت فیلمهای انتخابی این دوره از جشنواره، چنگی به دل نمیزد. اگر ملاک هیئت انتخاب را در نظر بگیریم باید بهطور جدی نگران سال آیندهی سینمای ایران باشیم. همیشه جشنوارهی فیلم فجر، آینهای تمامنمای سینمای ایران در سال بعدش است. در جشنوارهای که فیلمهای خوبش به تعداد انگشتان یک دست هم نرسیدند، آیندهی خوبی نمیتوان برای سینمای ایران متصور شد.
ب) جشنوارهی سی و هشتم در حالی برگزار شد که بسیاری از فیلمسازان فیلمهایشان را به جشنوارهی امسال ندادند یا فیلمها به جشنواره نرسیدند و یا اینکه هیئت انتخاب در موضعی محافظهکارانه از ورود برخی از فیلمهای حساسیتبرانگیز به جشنواره ممانعت به عمل آورد. ما به عنوان مخاطبان سینمای ایران بایستی به این فیلمها دل ببندیم که شاید بتوانند سینمای سال آیندهی ایران را تکان دهند. داریوش مهرجویی فیلمش را به جشنواره ارائه نداد، فیلم حسن فتحی به جشنواره نرسید و فیلمهای کارگردانانی مانند رضا درمیشیان، حمید نعمتالله و ابراهیم ایرجزاد قربانی نگاه محافظهکارانهی هیئت انتخاب شدند. مخاطب جدی سینما، پس از جشنوارهی کم رمق و ناامیدانهی امسال، باید امیدوار باشد این فیلمها هرچه زودتر در چرخهی اکران سینما قرار گیرند.
ج) مضامین فیلمهای حاضر در جشنواره به ما این هشدار را میدهد که سینمای ایران همچنان درگیر واقعگرایی و نشان دادن مسائل جامعه به شکل رئالیستی آن و به تلخترین و گزندهترین حالت ممکن است. طنز تلخی است که در دولت تدبیر و امید، فیلمهای جشنواره سرشار از سرخوردگی و ناامیدی هستند. درست است که فیلمها در خلاء ساخته نمیشوند و آینهی جامعهی خود هستند، اما حضور یکجانبهی این نوع نگاه در سینما، صدمات جبرانناپذیری به سینمای ایران خواهد زد. سینمای ایران در دو مورد خلاصه شده است: فیلمهای تلخِ اجتماعی و فیلمهای کمدی نازل. سینمای ایران در طول سال مملو از کمدیهای نازل و در جشنواره مملو از فیلمهای رئالیستی و تلخ است. پس ژانرهای دیگر سینما کجا هستند؟ امسال فیلمی با ژانر اکشن در جشنواره حضور مییابد و این همه از آن استقبال میشود، پس چرا سیستم سینمای ایران فیلمسازان را دعوت به تجربه در ژانرهای دیگر سینمایی نمیکند؟ تغییر ذائقه و سلیقهی تماشاگر، یک شبه عوض نمیشود. زمان میبرد که ژانرهای سینما در میان مخاطبان، مورد قبول واقع گردند. به همین خاطر است که نه سیستم و نه سینماگر ایرانی، ریسک تغییر سلیقهی تماشاگران را به جان نمیخرند.
د) برخلاف شعار امسال جشنواره یعنی «با سینما کنار هم باشیم»، سینماگران، مسئولان سینمایی، مسئولان جشنواره، هنرمندان، منتقدان و بهطور کلی اهالی سینما نشان دادند «با سینما علیه هم هستیم». این حجم از خشونت و عصبانیت که از قبل از جشنوارهی امسال و در جشن منتقدان بخشی از آن نمود یافت، در جشنواره ادامهدار شد و این اتفاق خوبی برای جریان سینمای ایران نیست. این عصبانیت و خشونت کلامی با مذمت رفتار عوامل فیلم «روز صفر» در روز اختتامیه و صحبتهایی له و علیه آنها، حتی بعد از جشنواره هم ادامه دارد. از همه عجیبتر و زشتتر موضعگیری صفحهی منتسب به جشنواره و نقد تند این صفحه نسبت به فیلم «روز صفر» پس از جشنواره بود.
ه) به مانند چند سال گذشته، پردیس سینمایی ملت از نظر تأمین فضای خبرنگاران و امکانات دچار مشکل بود. اصرار جشنواره به تغییر سینمای رسانه در این چند سال با علم به اینکه سال به سال، پردیس سینمایی ملت در بدترین اوضاع میزبان اهالی رسانه است، جای سؤال دارد. شلوغیهای عجیب و غریب در این سینما، ورود افراد غیر در این سینما، نبود امکانات کافی در این پردیس برای اهالی رسانه، کُندی اینترنت، کمبود جا در نشستهای خبری و مطبوعاتی و حتی اصرار به انتخاب مجریانی که سؤالات خبرنگاران را از عوامل فیلم نمیپرسند همه و همه باعث شده که داد خبرنگاران از این پردیس سینمایی و عوامل جشنواره به هوا رود.
و) رفتار مسئولان برگزاری جشنواره نسبت به مهمانان هم جای تعجب فراوانی دارد. پس از گذشت سی و هشت دوره از جشنوارهی فیلم فجر، کسی نمیداند که عوامل برگزاری این جشنواره از طریق چه فرآیند و سیستمی انتخاب میشوند. رفتار بالا به پایین مسئولین برگزاری جشنواره نسبت به مهمانان، تکریم آقازادهها و سفارششدگان و عدم ورود اهالی سینما به سالنهای سینمایی نمونهای از این رفتارها است. پس از گذشت سه دوره از جشنوارهای که آقای داروغهزاده دبیر آن بوده است، هنوز کسی نمیداند این افراد که در پردیسهای سینمایی به عنوان عوامل جشنواره حضور دارند، براساس چه مکانیزمی انتخاب شدهاند؟
ز) جشنوارهای که افتتاحیه و مراسم فتوکال نداشت، در اختتامیه هم عملا حرفی برای گفتن نداشت. وقتی عضو هیئت داوران بخش نگاه نو جشنواره، پشت تریبون میرود و نام خواکین فینیکس (برندهی امسال اسکار بازیگر نقش اول مرد) را خواکین فیلیکس میخواند؛ وقتی مجری مراسم اختتامیه در سلسله سوتیهایش نام فیلمها و عوامل را غلط میخواند (فیلم آبادان یازده 60 را آبادان یازدهِ 60، مسعود امینی تیرانی را مسعود امینی طَیَرانی، فیلم سهکام حبس را سهکامِ حبس و فریدون جیرانی را فریدون جوزانی میخواند)؛ وقتی شبکهی نمایش سیما، حرفهای عوامل سینما را سانسور میکند (سانسور حرفهای فرشته طائرپور، امیر آقایی و محمدحسین مهدویان) و وقتی فیلمی که به همراه فیلمی دیگر بیشترین جوایز جشنواره را از آن خود میکند اما در اختتامیه حضور نمییابد و بیانیهای مبهم علیه مدیران سینمایی و عوامل سینمایی میدهد باید گفت که این جشنواره، از آغاز تا پایان حال خوشی نداشته است.
باید بگویم که نکات متعدد دیگری دربارهی جشنوارهی سی و هشتم فیلم فجر به ذهنم میرسند که بخواهم آنها را هم عنوان کنم، اما ترجیح میدهم سخنم را کوتاه کنم. در پایان به تک عبارت «از ماست که بر ماست» برای جشنوارهای که به تازگی آن را پشت سر گذاشتیم، بسنده میکنم.
محمدرضا رسولی