جمعه, آوریل 19, 2024
خانهاخبار ویژهجشنواره فجر ؛ تحریم یا مشارکت

جشنواره فجر ؛ تحریم یا مشارکت

اخبار هنری : کمتر اتفاق می‌افتد درباره‌ی یک تصمیم اجتماعی و عمومی، مخالف یا موافق، به اتفاق نظر  یا وفاق همگانی رسید و –دست کم در ایران- بندرت می‌شنویم  که در مجادله‌ای دو نفره یکی از آن‌ها بگوید استدلال شما  قانعم کرد، حتی اگر از درون کاملاً متقاعد شده باشد! چرا که معمولاً همه‌ی دعوا بر سر قوّت و ضعف دلایل یا تفاوت دیدگاه‌ها نیست (بماند که دلایل دیگر چیست). بنابراین -و قاعدتاً-  از آن‌جا که باور ندارم تلاش برای متقاعد کردنِ دیگری به ’تحریم یا مشارکت‘، به نتیجه‌ای مفید یا مؤثر منتهی شود، در این یادداشت صرفاً می‌کوشم صورت مساله را مختصراً بررسی و تحلیل کنم؛ با یادآوری این‌که هر نوشته‌ای از این دست با توجه به این‌که در محاصره‌ی خطوط قرمز گروه‌های سیاسی متعارض قرار می‌گیرد لزوماً برخی از نکته‌ها را ناگفته باقی می‌گذارد و ناگزیر از واژه‌های غیردقیق استفاده خواهد کرد.

پرسش و تصمیم درباره‌ی تحریم یا مشارکت به جشنواره‌ی فجر منحصر نمی‌شود. این دو گزینه، راهبردهای متفاوتی در روش‌های حل مسأله هستند. مشارکت، یک روش ایجابی است و معتقد به تعامل، یا کنش مثبت و فعال، در حل مسأله است اما تحریم یک روش سلبی است و اعتقاد دارد با امتناع و عدم مشارکت، یا کنش منفی و غیرفعال، می‌توان مسأله را حل کرد. با آن‌که ترجیح کنش مثبت بر منفی همواره خردمندانه‌تر بنظر می‌رسد با این‌حال هر دو روش در یک جامعه‌ی مدنی می‌توانند کارکردهای خود را داشته باشند. هر دو می‌توانند نوعی ابراز نظر تلقی شوند و بیانگر مطالبات مدنی باشند؛ اما مشکل این‌جاست که این جامعه‌ی مدنی از دیدگاه برخی به رسمیت شناخته نمی‌شود و  در نتیجه، انتخاب هریک از این روش‌ها در بافت یا مختصات اجتماعی و سیاسی موجود تعبیر دیگری پیدا می‌کند. دو قطب متعارض سیاسی بجای این‌که تحریم را یک کنش مدنی ببینند آن را بمعنای از مشروعیت انداختن ِگفتمان رسمی تعبیر می‌کنند بنابراین یکی اصرار بر تحریم دارد و دیگری بر مشارکت پافشاری می‌کند و در این کار تا پای تهدید هم پیش می‌روند.

از دلایل موافقان و مخالفان تحریم یا مشارکت می‌گذریم چون همه‌ی آن‌ها درچارچوب دیدگاه‌های ایجابی و سلبی، تعامل یا تقابل، قابل فهم می‌شوند. در واقع از ’درستی یا نادرستی‘ عبور می‌کنیم و می‌پرسیم در حال حاضر کدام روش، با توجه به جمیع جهات، عملاً در واقعیت ’ممکن‘ است؟ جواب کوتاه و سرراست این است که راهبرد تحریم جشنواره فجر، برغم ناخوشایندی یا خشم برای برخی، به اهداف خود دست پیدا نمی‌کند چرا که برخلاف راهبرد مشارکت که معتقد به اثرگذاری حداقلی است و برداشتنِ گام‌های کوچک را هم موفقیت می‌داند، تحریم برای اثرگذاری و موفق‌بودن نیازمند یک اجماع نسبی حداکثری است. تحریم، شکننده است اگر اکثریت را با خود همراه نکند؛ اما آیا اکثریت جامعه‌ی سینمایی با تحریم جشنواره همراهی خواهند کرد؟ بنظر نمی‌رسد چنین باشد!

درواقع بسیاری از سینماگرانی که تصمیم به تحریم یا مشارکت می‌گیرند براساس تعبیرهای دو قطب سیاسی عمل نمی‌کنند و دلایل تعیین‌کننده‌ی دیگری دارند؛ دلایلی که بیشتر به ’امکان‘ تصمیم‌گیری آن‌ها برمی‌گردد تا ’درستی یا نادرستیِ‘ آن. برای درک ساده‌ترِ رفتار سینماگران باید آن‌ها را به دو دسته‌ی متمایز تقسیم کرد: دسته‌ی اول، فیلمسازان نامدار، معتبر و دارای مرجعیت اجتماعی هستند، که بی‌اعتنا به هزینه‌های احتمالی تصمیم، این امکان را دارند که به آن‌چه درست یا مفید می‌دانند عمل کنند. چنان‌چه تقابل این نامداران با کسانی که تعبیر رادیکالی از اقدام آن‌ها دارند به انواع محرومیت حرفه‌ای‌شان منجر شود برای مدیران فرهنگی بسیار بیشتر از این فیلمسازان هزینه‌ساز خواهد بود چون مدیران را رو در روی مرجعیت و پایگاه مردمی آن‌ها قرار خواهد داد، بهمین دلیل معمولاً مسئولان مربوطه سعی می‌کنند حتی الامکان از این رویارویی پرهیز کنند.

اما دسته‌ی دوم سینماگران عادی، گمنام  یا جوان و تازه‌کار هستند که همراهی با تحریم برای‌شان بسیار دشوار است. سینماگران عادی بسادگی با محرومیت‌های سنگین مستقیم و غیرمستقیمی مواجه می‌شوند که نه تنها می‌تواند پایان زندگی حرفه‌ای آن‌ها رقم بزند بلکه حتی زندگی عادی و روزمره‌شان را  به نابودی بکشاند چون این دسته از سینماگران بی‌نیازی اقتصادی فیلمسازان نامدار یا پرسابقه را ندارند، و مهم‌تر این‌که چنین هزینه‌ی سنگینی -بدلیل گمنامی- بازتاب چندانی ندارد و از نگاه آن‌ها نمی‌تواند نوعی از خودگذشتگی برای یک مطالبه‌ی ارزشمند مدنی محسوب شود، چون احساس می‌کنند هستیِ حرفه‌ای و زندگی خود را- که ممکن است چند دهه برای بدست آوردن آن تلاش کرده باشند- بی‌هیچ دستاوردی از دست می‌دهند؛  و بعد- درمانده و سرخورده -فراموش می‌شوند و با این احساس روزگار می‌گذرانند که برای جامعه‌ای فداکاری کرده‌اند که نسبت به سرنوشت آن‌ها بی‌اعتنا و  بی‌وفا بوده! بخصوص که -بنابه تجربه –این اتفاق هم اصلاً بعید نیست که با تغییر یک مدیریت سیاسی، سینماگران نامدار با کمترین هزینه به حرفه‌ی خود بازگردند، چون مرجعیت اجتماعی و اعتبارشان منابع خوبی برای بهره‌برداری مدیران هستند، درحالی که سینماگران عادی ممکن است چنان آسیبی ببیند که هرگز قابل جبران نباشد. تحریم، شکننده است چون بسیاری از فیلمسازان عادی در چنین شرایطی تصمیم می‌گیرند، با فرض این‌که هیچ‌یک از آن‌ها نخواهد از این موقعیت برای دستیابی به منافع‌اش فرصت‌طلبانه استفاده کند؛ فرضی که مسلم گرفتنِ آن، با واقعیت کاملاً منطبق نیست!

و سرانجام این‌که، تحریم وقتی شکننده‌تر و ناموفق‌تر می‌شود که اساساً بسیاری از کسانی در جشنواره فجر شرکت می‌کنند آن را قابل مقایسه با انتخاباتی مانند شورای شهر نمی‌دانند. چون در این گونه انتخابات اگر نماینده‌ی یک دیدگاه در داوطلبان وجود نداشته باشد مشارکت‌کنندگان، مشارکت را رأی دادن به دیدگاهی تلقی می کنند که به آن اعتقادی ندارند در حالی‌که اغلب فیلمسازان حاضر در جشنواره، با وجود همه‌ی محدودیت‌ها، آثار خود را نماینده‌ی ‌دیدگاه خود می‌دانند بنابراین انگیزه‌های آن‌ها برای تحریم  تضعیف می‌شود، با فرض آن‌که بپذیریم آن قدر وارسته باشند که تمایلات خودمدارانه نداشته باشند؛ فرضی که مسلم گرفتن آن، با واقعیت کاملاً منطبق نیست!

 

محمدرضا بیاتی

اخبار هنریhttps://artnewspress.com
با استعانت از خداوند متعال و جمعی از دوستان هنر سینما، اولین پایگاه خبری سینمایی چند زبانه ، در اسفند 97 به صورت آزمایشی و در تاریخ 4 اردیبهشت 98 مصادف با نیمه شعبان و میلاد مهدی (عج) افتتاح و تامین محتوا گردید. هدف از افتتاح این پایگاه خبری ایجاد تعامل بین فرهنگ کشورها و دوستداران و علاقه مندان اخبار سینما، اطلاع رسانی جشنواره ها و فستیوال‌های سینمایی در ایران و جهان می باشد ، ما و تیم خبری بر این باور هستیم هنر مرز نمی‌شناسد،
اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

مطالب مرتبط