اخبار هنری : پس از پیشنهاد چند تن از تهیهکنندگان سینما از جمله منوچهر محمدی مبنی بر تعطیلی یک سالهی جشنوارهی جهانی فجر و تزریق بودجهی این جشنواره به بدنهی سینما برای جبران خسارتهای تعطیلی سینماها در ایام گسترش و شیوع بیماری کرونا، محمدمهدی عسگرپور دبیر سی و هشتمین جشنوارهی جهانی فیلم فجر به تندی از این پیشنهاد، انتقاد کرد.
عسگرپور در یادداشتی، پیشنهادکنندگان این موضوع را سودجویان سینما دانست که برای حفظ منافع مالی خویش در مقابل خیل عظیم افرادی که با جشنوارهها ارتزاق میکنند، قرار گرفتهاند.
متن کامل یادداشت محمدمهدی عسگرپور بدین شرح است :
«ناگفته پیداست که سینمای ایران مثل بسیاری از موضوعات دیگر در طول یک ماه اخیر و لابد چند ماه آینده تحت تأثیر شیوع ویروس کرونا شرایط بسیار سختی را سپری میکند؛ شرایطی که تابحال تجربه نکرده بود. قطعاً در این میان برخی فعالیتها با لطمات جدیتری مواجه شدهاند که صاحبان فیلمهایی که درجدول نمایش بودند، برخی پخشکنندگان و سینماداران از این قبیل هستند. به شکل طبیعی در این ایام هر گروه یا فردی نیز با انگیزههای متفاوت مایل است یافتهها و یا درخواستهای خود را به اشتراک بگذارد و حتی برای شرایط آتی نیز پیشنهاداتی ارائه کند؛ پیشنهاداتی که گاهی از سر دلسوزی، منفعتی را برای گروهی بزرگ میتواند شامل شود و گاهی آنقدر جمع و جور و شمرده، که فقط پیشنهاددهنده و چند تن از دوستانشان از آن بهره میبرند.
سابقه هم نشان داده آن دسته که خوش صحبتترند و مقدار تریبونی هم دارند و به خاطر ذهن محاسبهگرشان از توان محدود دولت در جبران خسارات، پیشاپیش آگاهند، سریعتر در صف طلبکاران نوبت میگیرند و ای بسا صف را هم خود تشکیل میدهند. فارغ از اینکه در درجه نخست لازم است بدانیم چه کسانی به معنای واقعی بیشترین لطمه را دیدهاند و بعد ببینیم چگونه میشود جبران ضرر کرد.
معمولاً آنانی که عقل معاششان حرف اول را در سینما میزند، دو پارامتر را در نظر میگیرند: اول درصف نخست مطالبهگری ایستادن و دوم سیلی نقد را به از حلوای نسیه دانستن.
تجربه کار در خانه سینما به من نشان داد، اقشاری به شدت آسیبپذیر در صنوف مختلف هستند که حتی تریبونی برای بیان مشکلاتشان ندارند، بسیاری از آنها درطول چند سال شاید یک بار هم درگیر پروژهای نمیشوند، و مثلاً اگر این دسته که کم هم نیستند را در این ایام در نظر بگیریم، به شدت محتاجترند تا صاحبان عمده مجموعههای سینمایی که غالبا در طول چند سال اخیر هرکدام و در رقابت محدود بین خودشان سالنهای سینمایی بیشتری را تملک کردهاند و در زمان شمارش سودهای سالهای اخیرشان به دورترین چیزی که میاندیشیدند سختی معیشت همکارانی بود که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتند و حالا هم حاضر نیستد پس از سالها سود، به زیان دو یا سه ماهه و موقت تن دهند و نقدترین چیز برایشان ارائه نسخه تعطیلی رویدادهای فرهنگی و جشنوارههای سینمایی است، یعنی تعطیلی بخشی از سینما به نفع بخش دیگر. انگار ناتوانیها به حدی رسیده که حتماً باید در درون خانواده، یک چیزی (فعلا همان بخشی که کورسویی از دیپلماسی عمومی و پرداختن به سینمای فرهنگی و هنری در آنها دیده می شود) فدای چیزی ازهمان خانواده (که فعلاً چند نفر صاحب مجتمعهای سینمایی که در غیاب بسیاری از چیزها مالک کل سینما شدهاند) شود، فعلاً چاقوهایشان را برای رویدادهایی تیز میکنند که با خودش و در حد بضاعتش نشان فرهنگی دارد و توانسته به مقدار قابل توجهی به بودجههای غیر از وزارت فرهنگ و ارشاد اتکا کند و کمی کودکانه است اگر فکر کنیم با تعطیلیشان، حامیان مالی این جشنوارهها حاضرند پولشان را به آن بخش از سینما که رشد فرهنگی دست کم اولویت اولش نیست و معادلات مالیاش هم ترتیبات دیگری دارد بدهد.
به نظرم طرح تعطیلی رویدادهای سینمایی با بیان بی فایده بودنشان به نفع تعدادی مجموعهدار که اتفاقاً از جهت تعداد، بسیار کم و از جهت مال و اموال بسیار پرقدرتند، با ظاهر تا حدی عوام فریبانهاش یک تیر است بادو نشان: جذب مالی بودجه (هر چقدر که امکان دارد) برای کسانی که سودهای چند سالهشان کاملا به خودشان مربوط بوده و ضرر اخیر را به حساب بیتالمال میگذارند و از سر راه برداشتن باقیمانده پایگاههای مقاومت فرهنگی سینما، به نفع سیطره کامل سینمای سطحی و فاقد استاندارد که دیر زمانی است با سرمایهگذاری همین دوستان سینمادار همانند ویروسی واگیردار به جان سینمای ملی افتاده است.
بنظرم با این نظریه نه تنها رویدادها و جشنوارههای در پیش، بلکه تمام حمایتها و سرمایهگذاریهای دولتی برای تولید آثار استاندارد فرهنگی، به نفع بخش غالبا غیر فرهنگی سینما قابل تعطیل کردن است، چرا که همواره درطول سالهای اخیر و لابد بعد از این، مسائلی وجود دارد که میتوان رویدادهای فرهنگی و سینمایی را بابتش تعطیل کرد و با پول آن به بخشی از سینما که اتفاقاً آسیبهایش گاهی غیرقابل کتمان است کمک کرد. به هر روی حتی اگر تصمیمگیران اصلی روزی با برداشتن مشکلات حقوقی و قانونی به این نتیجه برسند که چنین جابجایی انجام دهند، صف واقعی باید تشکیل شود و ای بسا در آن هنگام جای سر صف و ته صف فعلی، باید عوض شود».