اخبار هنری : فیلم «کشتارگاه»، دو قسمت مجزا را به هم پیوند میدهد. یک داستان جنایی در پیوند با وقایع اقتصادی. اتفاقا فیلم از همین ناحیه ضربه میخورد. احساس میکنم فیلمساز به شدت تحت تأثیر بالا و پایین شدن قیمت دلار در جامعه بوده است و خواسته آن را به هر قیمتی که شده در دل داستان جای دهد، اما پیوند مسائل اقتصادی با جرم موجود در فیلم، در عین حال که تلاش فراوانی شده که با هم پیوند داشته باشند باز هم دو قسمت نامتناسب از یکدیگر هستند. فکر میکنم در این فیلم، اقتصاد بر سینما غلبه کرده است و نقش سینما در آن کمرنگ است. باز کردن مسائل اقتصادی و کلاهبرداریهای موجود پیرامون خرید و فروش دلار، برای مخاطب سینما جذاب نیست. مخاطب به سینما میآید که خط داستان را پیگری کند، وقتی اطلاعاتی از پسزمینهی داستان ندارد، نمیتواند آن را ادامه دهد. این همان مشکل «کشتارگاه» است. تماشاگر «کشتارگاه»، از نظر اقتصادی عقبتر از داستانهای درون فیلم است. بازی بازیگران هم، همین اشکال را دارد. امیرحسین فتحی هر چقدر هم تلاش میکند در زبان بدنش، تقلیدی از بازیگری نوید محمدزاده داشته باشد، اما باز هم همچنان درگیر نقشی است که در سریال «شهرزاد» بازی کرده است. این تأثیر از سریال «شهرزاد» بهطور ناخودآگاه در او شکل گرفته است. در سکانسی، صدای زنگ موبایلش که به گوش میرسد، محسن چاووشی میگوید: «عزیزم کجایی؟ دقیقا کجایی؟» و او موبایل را جواب میدهد. حسن پورشیرازی، عین نقشی را که در «قسم» تنابنده بازی کرده است را با همان شکل و شمایل ادامه میدهد. مانی حقیقی در نقش جا نمیافتد و ضدقهرمان را برای مخاطب باورپذیر نمیکند. تنها باران کوثری است که از بازیهای دیگرش فاصله گرفته است و نقش دیگری از نقشهایش، حتی متمایز از «روز سوم» را ایفا کرده است. فیلمنامه، زوایدی دارد که بایستی حذف میشده است، نمونهی این زواید درگیریهای شخصیت مانی حقیقی با رقبایش است که چون استفادهای از آن در روند فیلم نشده است، بایستی حذف میشد. «کشتارگاه» عقبگردی نسبت به فیلمهای قبلی عباس امینی است. کاش امینی، به فیلمهای قبلیش بازگردد و آنها را ادامه دهد و مسیر «کشتارگاه» را به دیگران بسپارد.
حمید توران پور