اخبار هنری : نقد فیلم سینمایی «مطرب» ساختهی مصطفی کیایی به بهانهی پخش در شبکهی نمایش خانگی
«مطرب» از فرمول آشنای سینمای کمدی چند سال اخیر در جذب مخاطب استفاده کرده است. استفاده از ابزار نوستالژی برای جذب مخاطب، یکی از ویژگیهای کمدیهای پرفروش این سالهای سینمای ایران است. «نهنگ عنبر 1»، «نهنگ عنبر 2»، «مصادره»، «هزارپا» و «مطرب» از جمله کمدیهایی بودند که در یک مورد با هم اشتراک دارند: استفاده از نوستالژیهای دههی 60 برای جذب مخاطب. «مطرب» از آن دست فیلمهایی است که نه زیاد مخاطبش را میخنداند بهطوری که مخاطب از خنده، رودهبُر شود و نه از آن دست فیلمهایی است که مخاطب همان ده دقیقهی اول رهایش کند. قلقلک ذهن خاطرهباز مخاطب، کاری است که «مطرب» از عهدهاش برمیآید. با همین ابزار، یک سوم ابتدایی فیلم که با حال و هوای دههی 60 میگذرد، مخاطب را نگه میدارد، ولی «مطرب» برای دو سوم بعدی فیلم استراتژی مناسبی ندارد. داستان تا حدود زیادی یکنواخت میشود، دست شخصیتها رو شده است و روند فیلم قابل پیشبینی است. در سالهای اخیر که روابط فرهنگی و هنری میان ایران و ترکیه گسترش یافته است، فیلمها و سریالهای ایرانی، از لوکیشن و فضای حاکم بر کشور ترکیه در پر مخاطب کردن آثارشان استفاده کردهاند. «مطرب» هم با تکیه بر همین مورد، علاوه بر نشان دادن فضای گردشگری ترکیه، یکی از شخصیتهای فیلم را هم از همین کشور انتخاب کرده است. رفتهرفته این روابط میان فرهنگی ایران و ترکیه، تبدیل به تهاجم فرهنگی ترکیه بر ایران شده است که باید در جایی مناسب راجع به آن حرف زده شود که مجالش در نقد این فیلم نیست.
مشکل اصلی «مطرب»، فیلمنامهی خالی آن است. فیلمنامهای که دغدغهمند نیست و متکی بر نوستالژی، ساز و آواز و فضای گردشگری مدرن ترکیه است. فیلمهای قبلی مصطفی کیایی به نوعی از فیلمهای سینمای بدنه محسوب میشد؛ فیلمهای قصهگویی که مخاطب را هم با خود همراه میکنند. اما «مطرب» چرخش و عقبگردی در فیلمهای کیایی محسوب میشود. کیایی در کارنامهی فیلمسازیاش فیلم کمدی کم ندارد، اما وجه تمایز فیلمهای کمدی قبلیاش با این فیلم، دغدغهمندی فرم و محتوا بود که در «مطرب» این دغدغهمندی مشاهده نمیشود. «بارکُد» کیایی، هرچند ناقص، اما دغدغهی فرمیک داشت یا «خط ویژه» هم دغدغهی فرمی و هم دغدغهی محتوای اجتماعی داشت. در فیلمهای ملودرامش این دغدغههای اجتماعی حتی پررنگتر هستند. «عصر یخبندان» و «چهارراه استانبول» هر کدام از واقعهای یا دردی از اجتماع سخن میگویند اما آیا دغدغهی جامعهی حال حاضر ایران، ممنوعیت کاری خوانندهی نوپای اواخر سلطنت پهلوی در جامعهی امروز است؟ ایدههایی در فیلم مطرح میشود ولی الکن باقی میماند. نمونهی این ایدهها، فسادِ پارسا (نمایندهی سفارت ایران در ترکیه) است که صرفا اشارهای کوتاه به آن میشود اما فیلمساز از ایدهی مطروحه صرفنظر میکند و فیلم به مسیر دیگری میرود.
فیلم قرار است حال مخاطب را خوب کند و مخاطب حالش شاید خوب شود، اما چون فکری مهم پشت فیلم نیست، مخاطب هم به صورت فستفودی با «مطرب» برخورد میکند. «مطرب» نه فرمی دارد که در ذهن مخاطب بعد از فیلم باقی بماند و نه کارکردی اجتماعی دارد که مخاطب دربارهی وقوع آن فکر کند. صرفا ساخته شده که بفروشد. زرق و برق فروش «مطرب»، زنگ خطری برای کیایی است. مسیر مصطفی کیایی در فیلمسازی منحرف شده است و این قابل کتمان نیست.
مشکل بعدی «مطرب» بازی متوسط و حتی رو به پایین بازیگرانش است. پرویز پرستویی در این فیلم، هرچند به نسبت فیلم کمدی قبلیش یعنی «لسآنجلس-تهران» بهتر است، اما فرسنگها با صادق مشکینی، رضا مارمولک و نقشهای کمدیاش فاصله دارد. الناز شاکردوست که پیش از این فیلم در فیلم سخت و دشوار نرگس آبیار بازی کرده بود، دوباره به نقشهای سهل و راحتی رسیده است که جای کار ندارد. تماشاگر سینمای ایران قرار است چند بار دیگر محسن کیایی را با همین حال و احوال در فیلمها ببیند؟ تکرار در تکراری که کابوسوار در سینما و تلویزیون ادامه دارد. مهران احمدی، کارنامهی سینوسی بازیگریاش را ادامه میدهد. مهران احمدی را هم بارها و بارها با این خصوصیات در سینما دیدهایم. اما این فیلم برای عایشه گُل جوشکُن بد نشد. تا پیش از اکران این فیلم، دنبالکنندههای کمتری در اینستاگرام داشت، حالا به واسطهی بازی در این فیلم و اکران آن میتواند جایگاه مناسبتری در فضای مجازی داشته باشد.
یک فیلم هرچقدر هم فروش کند، دلیلی بر خوب بودن آن نیست. «مطرب» اکنون لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را یدک میکشد، اما مگر تا همین چند ماه پیش این لقب دست فیلم «هزارپا» نبود؟ آیا چون «هزارپا» فیلم پرفروشی بود، دلیل بر خوب بودن آن بود؟ به نظرم «مطرب» به دلیل همان فستفودی بودن، فیلمی نیست که حتی در حافظهی مخاطبانش بماند. به شخصه امیدوارم مصطفی کیایی فریب این پرفروش شدن را نخورد و به مانند فیلمهای قبلیاش که بهخصوص در یکی دو مورد از این فیلمها نشان از تجربه در فرمهای مختلف را داشت، فیلم بعدیاش را با دقت و درایت بیشتری بسازد.
محمدرضا رسولی
کاملا با نقدی ک راجب فیلم مطرب شده موافقم همانند فیلم رحمان ک مفهوم معنای خاصی نداشت برای منه مخاطب و فقط جنبه ی مالی داشته?
چه نقد یک طرفه زیبایی…. کیایی منحرف شده!! شما منحرف شدید ک بجای نقدر فیلم آدمها رو نقد کردین. متاسفم بر حس حسادت بعضی منتقد نماها… شخصیت پارسا در فیلم مطرب گویای وضعیت امثال شماست