اخبار هنری : نگاه مینیمالیستی رویکرد جامعه شناختی بصورت جزئی تری از امپرسیونیسم دارد. آثار در این سبک، دارای عمق هستند اما خیلی ساده آن را به تصویر میکشند.برای مثال فرنان لژه در باله مکانیکی که بنوعی تداعی چاپلین را میکند. اما نکات ظریف تر و جامعه شناختی را در مینیمالیسم میتوان پیدا کرد که شاخصه های سینمای رئالیسم شاعرانه نیز تا حدودی داراست.
از جمله این فضاها میتوان هنر مینیمال را نام برد که زائیده هنر پاپ است که با ارائه آثار سه بعدی مطرح و از قطعاتی متفاوت ساخته میشد. اهمیت این هنر به خاطر سنتشکنی هنرمندان آن دوره هنری بوده است.
همه مینیمالیستها به شعار «کمترین، همیشه بهترین است» معتقد بودند.مینیمالیسم جنبشی است که به سمت کاستن، با حذف تجلیات بیرونی به نفع مفهوم یافتن اشیاء پیش میرود. این پژوهش با هدف بررسی کارکردهای زیباییشناسانه مینیمالیسم و اهمیت ساختاری و جایگاه طراحی صحنه در دوران معاصر و توجه به کیفیات خاص فضای نمایش که ویژگیهای متمایزی را در طراحیهای صحنه بوجود آورده است.
از کارگردانان این سبک میتوان به پدر سینمای نئورالیسم «روبر برسون»،«ژان ماری استراب»،«بلاتار»،«آکی کوریسماکی» ، «کلر دنی»، «یاسوجیرو اوزو»، «اندی وارهول» ، «تئودور آنگلوپولوس»، «رینر ورنر فاسبیندر»، «دنیل هووی»، «کارلوس ریگاداس» اشاره کرد.
یکی از کارگردانان برجسته ای که در برخی آثارش رگه هایی به گرایش مینیمالیسم یافت میشود؛ جیم جارموش است که با چینش کاراکتر ها بر فضای تئاتری و آشنایی زدایی کیفی فیلم هایش شاکلهٔ سینمای استقلال طلبش را تاحدی به مینیمالیسم تبیین میکند.
یکی از مثال های خوب دیگر که «نوری بیگله جیلان» خصیصه و گرایشاتی مینی مالیستی را همسو و منطبق بااین سبک جریان سازی میکند،«روزی روزگاری در آناتولی» اثر «نوری بیلگه جیلان» است.جیلان در آثارش رویکردی شدیدا مینی مالیستی دارد. طی این رویکرد، فیلمسازان به سبب تعلق خاطری عمیق به رئالیسم، از تجهیزات و تکنیک های پیچیده سینمایی، تا حد ممکن استفاده نمی کنند تا تماشاگر آنقدرها احساس نکند که در حال تماشای فیلم است. یعنی نسخه ای از زندگی واقعی در مدیوم سینما ایجاد میشود.مینیمالیسم بطور معمول بنوعی از سینمای آوانگارد،اعم از مستند یا داستانی، اطلاق میشود که مطالب مورد بحث،تدوین،تکنیک ها و تجهیزات آن به حداقل کاهش یافته باشد. و از خصیصه های سبکی این جنبش میتوان به موسیقیِ فضاساز، شات های طولانی، حداقل تدوین،سادگی و بی پیرایگی،گروه سازندگان اندک و ایستایی رئالیستیِ ملهم به داستانیِ ساده اشاره داشت.
این رویکرد جیلان، به دلیل اینکه درون آناتولی برقرار کند تفاوت خاصی در ژانر جنایی ایجاد کرده است. عمدتا زمانیکه ما از ژانر جنایی حرف میزنیم، حرف از علت و معلول در میان است اما اینجا جیلان نه با معلول کار دارد و نه با علت بلکه مقصد جیلان تاثیرات جنایت است و در پرتو این تاثیرات جیلان چرایی را شکل میدهد. – همچنان فیلمهای آکی کوریسماکی فنلاندی دربارۀ بازنده های کم حرف در محیط هایی دلگیر استکه با طنز خشک خود،جانی تازه میگیرند؛از نسل های جوان تر میتوان کارلوس ریگاداس را نام برد که بنظر میاید سختگیری های زیادی در روایت های عجیبِ آمیخته با آثار «لوئیس بونوئل»ی تا «روبر برسون»ی را داراست.
به طور کل آثار هنرمندان مینیمالیست گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بوده است. سادهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more (کمتر غنیتر است).
و اما از فیلم این سبک میتوان به فیلمهای های “اواخربهار”، “تاجر چهارفصل”، “چهارماه و سه هفته و دو روز” و “عجیب تر از بهشت”،”آشتی نکرده”، “یک اتفاق ساده”،”طبیعت بی جان”،”زیر درختان زیتون”،”شیرین”،”مرد بدون گذشته” “ابدیت و یک روز”،”خواب”،”هارمونی های ورکمایستر” و “مرگ آقای لازارسکو” از آکی کوریسماکی اشاره نمود.
اما فیلمسازانی مانند عباس کیارستمی نیز هستند که رویکردشان به مینی مالیسم محدود نمیشود.آثار کیارستمی – که خود با احتساب از مولف بودن خود، شاگرد استاد «سهراب شهید ثالث» بود به طور کل معجون عجیبی از تمام سبک های سینمایی از ناتورئالیسم گرفته تا پست مدرن و مدرن و مینی مالیسم- بطور منفک- هستند. رویکردی که میتوان گفت کامل ترین فرمول سینمایی است.سینمای ایران و رومانی را نیز میتوان در گروه مینیمالیستی ملهم از سینمای نئورالیسم ایتالیا دسته بندی کرد.
همانطور که ژان لوک گدار درباره شیرین کیارستمی گفته است:«سینما با گریفیث آغاز و با کیارستمی پایان یابد.
نویسندگان : آریا باقری – بهنام کیوان