اخبار هنری : نیکی کریمی در این فیلم نشان داده است که به سینمای نوری بیگله جیلان کارگردان مطرح ترکیهای علاقهمند است. فیلم مانند فیلمهای این کارگردان ترکیهای در کنار لانگشاتهایی که طبیعت روستا را شامل میشود به پیچیدگی روابط انسانی میپردازد. سینمایی که روابط انسانی را در بستر روستا بررسی میکند توانایی این را دارد که به سراغ ساختارهای ابتداییتر این روابط برود. آنها را مستقیمتر و اسطورهایتر بی دخالت مدرنیسم و شهرنشینی بررسی کند. ساختار روابط پدر پسر، دو دوست قدیمی، خواهر برادر و حتی تا حدی مرشد و مرید راحتتر در این فضا شکل اصیل خود را پیدا میکنند. طبعا وقتی اینچنین میشود فلسفه این روابط بیشتر خودنمایی میکند. این فلسفهبافی گاها در دیالوگ به زبان کلمهها و گاها در قابهای طولانیمدت به زبان تصویر پرداخته میشود. همه عناصر آتابای از انتخاب چنین سینمایی خبر میدهد. سینمایی با کاراکترهایی که اسیر گذشته، انتخابها و زخمهای خود هستند.فیلم آتابای در انتخاب تک تک کاراکترها به طور ملاحظهکارانهای هرگز ازین الگو سرپیچی نمیکند. حتی برای کاراکتر تیپیکال معشوقه در این پیرنگ یک نقص انتخاب میکند که این نقص سرنوشت این رابطه را به چالش میکشد. آتابای داستان مردی از اهالی روستایی در خوی است که توانسته است برای تحصیل به شهر برود. بعد از ماجرایی عاشقانه دوباره به روستایی حوالی خوی برگردد. برای روستا توریست و مسافر بیاورد و تا حدی آبرو کسب کند. اما داستان عاشقانه زندگی او در این روستا هم ادامه دارد. بازیگران در بیشتر فیلم به زبان آذری حرف میزنند و فیلم زیرنویس دارد.
فیلم آتابای در الگوبرداری از این جنس سینما کاملا موفق بوده است. توانسته در اضافه کردن چاشنیهای شاعرانه و طنازانه تا حدی بدرخشد. اما برای فراروی از این جنس سینما مولف باید تلاش کند مفاهیم کلیدی و فلسفی که میکارد منجر به خلق روایت عمیقتری بشود. مفهوم عمر و عشق شکستخورده و تقدیر در این فیلم دغدغه شخصیت اصلی است اما کاشتن این مفاهیم به صورت کلیدهایی در دیالوگها و رخدادها چندان موفق عمل نمیکند. یعنی دستکاری مولف در اینکه چینش این کلیدها به صورت یک جهانبینی قابل تاویل دربیاید چندان به چشم نمیآید. یک دلیل این است که چالش فیلم به در اخر به سمت مسایل اخلاقی میرود و به مقدمه چینی خود چندان وفادار نمیماند. تا حدی اخلاق فیلمهای طبقه متوسطی با کاراکتر زن شهری فضای شاعرانه فیلم را آلوده میکند. اما این ناکامی ضربه خود را بیشتر به پایان بندی فیلم زده است. وقتی در فیلم خودتان کاراکتری میسازید که به تدریج همه ابعاد شخصیتی آن تکمیل میشود شاید یک شکست باشد اگر حتی در پایان بندی او را منفعل نگه دارید.
شخصیت آتابای تا حدی از منفعل بودن درمیآید. کاراکتر او گاهی با برونریزیهایش شکل میگیرید. دویدن در میان شاخههای درختان از فرط یاس و استیصال انقدر که خارشاخهها صورت او را زخمی کند تا حدی شبیه مسیر زندگی او است. درواقع مانند انتخاب اینکه خارها را به جان بخرد تا هنوز پای ایده عاشق شدن بایستد.اما انتخاب او به اعمال سرنوشتساز منجر میشود؟
دوگانه انتخاب عشق و ترس از عشق به حدی تار و پود زندگی او را میبافد که حتی مشکلات عزیزترین کسانش هم با چنین موضوعی به او پیوند میخورد. از خواهرش بگیر که مجبور است با کسی که دوستش ندارد زندگی کند تا دوست صمیمیاش که عشق خود را انکار کرد یا پسرخواهرش که در عشق ضعف نشان میدهد. او برای بخشیدن و یا نبخشیدن دیگران هم نیاز به عشق دارد. آتابای یک داستان عاشقانه است اما نه به خاطر داستان یک عشق بلکه به خاطر تلاش برای نشان دادن تاثیرهای زیرپوستی موضع ما در برابر عشق در مسیر زندگیمان. این فیلم نمره قابل قبولی در کارنامه نیکی کریمی دارد.
آتابای بر اساس طرحی از نیکی کریمی به نوشته هادی حجازی فر است. با نقشنمایی سحر دولتشاهی، جواد عزتی و هادی حجازی فر و بازی نوجوان فیلم یعنی دانیال نوروش. موسیقی تحسین برانگیز فیلم توسط حسین علیزاده ساخته شده است. قابهای فیلم که تم آنها به شخصیت آتابای نزدیک است بر عهده سامان لطفیان بوده. این فیلم قدمی رو به جلو در کارنامه نیکی کریمی است و ارزش یکبار دیدن را حتما دارد.
حمید توران پور