اخبار هنری : عامهپسند کیست؟ عامهپسند یعنی چیزی که مردم عادی میپسندند (رفتارهای عرفی جامعه). با نمایش فیلم «عامهپسند»، ساخت سهگانهی سهیل بیرقی با محوریت زنان، به پایان رسید. بیرقی در دو فیلم «من» و «عرق سرد» به ترتیب دغدغهی زنان دههی پنجاه و شصت را به تصویر کشیده است. حال فیلم «عامهپسند» با محوریت زنان دههی چهل این سهگانه را کامل میکند. «عامهپسند» روایت یک زن معترض دیگر است. این فیلم زنی را به تصویر میکشد که اعتراض میکند اما یک تفاوت فاحش با شخصیت فیلمهای «من» و «عرق سرد» دارد. او یک زن پنجاه و هفت سالهی معمولیست. قهرمان عامهپسند نه معروف است، نه ورزشکار است، نه تحصیلات بالایی دارد، نه زبان انگلیساش خوب است و نه مسلط به ورد و اکسل و کامپیوتر است. خوی قهرمانی ندارد و از طبقهی عام اجتماع است که ویژگی خاصی ندارد. فهیمه (با بازی فاطمه معتمدآریا) یک زن معمولی با تجربهی مادر بودن و زندگی مشترک است. او در برههای تاریک از زندگی قصد دارد دیگر عامهپسند نباشد. تصمیم دارد آنگونه که خودش میخواهد ادامه بدهد. اعتراض میکند چون نمیخواهد همان نقش همیشگی و کلیشهای یک زن خانهدار، یک مادر و دیگر هیچ را بازی کند. دست به اعتراض و عصیان میزند و خلاف جهت رودخانه شنا میکند. تصمیم میگیرد عامهپسند نباشد و میخواهد مسیر فکرش را تغییر دهد. اعتراض و تصمیم جدیدش در ابتدا با مخالفت پسرش همراه میشود و کمکم همه در مقابلش میایستند. اما او میخواهد که بتواند، میخواهد پای تمام مسائل و مشکلاتش بایستد و پیش برود. او یک تغییر اساسی میخواهد که فرهنگ حاکم در اجتماع آن را برنمیتابد و او را به تمامی پس میزند. زنی پنجاه و هفت ساله که زنانی به اندازهی درد او در جامعه فراوان یافت میشوند. او خانهدار است، یائسگی و گرگرفتگی زنانه آزارش میدهد. بوتاکس میکند و عمیقا تنهاست. شوهرش (محمدعلی) با زن جوانی زندگی میکند و از پسرش تنها صدایی در آنسوی خط تلفن شنیده میشود که هر لحظه با لحن تندی مادر را سرکوب میکند. فهیمه میربُد که مجبور است نامخانوادگیاش را در بیمه و بانک تصحیح و تکرار کند، پس از جدایی، به شهر زادگاهش (شهرضا) نقل مکان میکند. شهرضا شهری کوچک با بافت مذهبیست. فهیمه در بدو ورود برای اجارهی خانه به مشکل بر میخورد چون یک زن تنهاست. گویا در همهجا نیاز به حضور یک مرد است تا او را تائید کند. برای گرفتن وام به بانک میرود اما به اعتبار پدرش و شوهر سابقش به او وام میدهند. برای راهاندازی کافیشاپ به او جواز نمیدهند چون او یک زن غریبه است.
تم زنان علیه زنان که در دو فیلم «من» و «عرق سرد» هم به وضوح دیده میشد در روایت فیلم «عامهپسند» هم آشکارا نشان داده شده است. با بازگشت فهیمه به شهر زادگاهش و آشناییاش با افسانه که دختر دوست قدیمیاش است (با بازی باران کوثری) تماشاگر دریافت میکند که افسانه دوست و همراه فهیمه نیست. او یک زن باتجربه در کسب و کار است که با حاشیهسازی و فرصتطلبی فهیمه را از میدان دوئل به در میکند. باران کوثری نقش زنی از طبقه و فرهنگ حاکم را به خوبی ایفا میکند.
شکست زمان تماشاگر را وادار میکند به روایت، کمتر و به شخصیت، بیشتر فکر کند. این شکست زمانی عمق شخصیت را بیشتر نشان میدهد. فلاش بکها و فلاشفورواردها روایت را از خطی بودن خارج میکند که تماشاگر تا انتها با شخصیت همراه شود.
روایت ناتمام مردهای زندگی فهیمه تنهایی عمیقی از او را نشان میدهد. مردهایی که نامعلومند، تنها در یک تماس تلفنی معرفی میشوند. یا هر از گاهی در درد و دلهای فهیمه با افسانه نشانههایی کوچک از مردها معلوم میشود. فهیمه اغلب وقتی کم میآورد یا پول نیاز دارد به سراغ مردهای زندگیاش میرود. مردانی که حمایت نکردند و نمیکنند و تصویرشان از فهیمه یک زن معمولیست که کاری جز خانهداری نکرده و بلد نیست. زنی که نیاز به حامی دارد و وقتی حامی وجود ندارد با میلاد بداغی (با بازی هوتن شکیبا) که بسیار کمسنتر از اوست آشنا میشود. میلاد مثل فهیمه تنهاست و از جامعه طرد شده است، اما تفاوت اصلی میان این دو به ضعف شخصیت پردازی میلاد باز میگردد. این ضعف باعث نامشخص ماندن سرنوشت شخصیت در ذهن مخاطب میشود.
بعد از دو فیلم «من» و «عرق سرد» میتوان نتیجه گرفت بیرقی کارگردانیست که میتواند از بازیگران بازی بگیرد و این اتفاقی نیست. شاهد مثال این واقعه دیده شدن بازی لیلا حاتمی، امیر جدیدی و بهنوش بختیاری در فیلم «من» و کاندیدا شدن باران کوثری، امیر جدیدی، سحر دولتشاهی، لیلی رشیدی و هدی زینالعابدین در جشنوارهی سی و ششم فجر برای فیلم «عرق سرد» و حال هم بازی هوتن شکیبا و باران کوثری در فیلم «عامهپسند» شاهد این نتیجه است.
دوربین حسین جعفریان اغلب همراه با شخصیت فیلم در حرکت است. دوربین حرکتی رونده و فعال دارد. بهطور مثال در سکانسیی که فهیمه برای خانهی جدید یک یخچال دست دوم میگیرد دوربین مسیر حرکت ماشین فهیمه به سوی خانه را دنبال میکند.
فیلم به دلیل فضای محدود شهری و پرسوناژ کم، قاعدتا کمهزینه بوده است. اما کارگردان به دلیل استفاده از عناصر سینمایی و لوکیشنهای متنوع فضای فیلم را از حالت یکنواخت درآورده است.
فیلم از لوکیشن کلینیک زیبایی آغاز و در انتها به همین مکان ختم میشود اما پس از آغاز داستان فیلم فهیمه سفری را شروع میکند که در طول این سفر تجربه اندوزی میکند و به پذیرش خود واقعیاش میرسد. این تفاوت شخصیتی فهیمه در سکانس انتهایی فیلم آشکار میشود و در پایان سرخورده در صلحی معقول با خود و جامعه است. به نظر میرسد تجربهی این سفر، فهیمه را با خودش روبهرو میکند. گویا میپذیرد تنها در گفتن تصمیم و رؤیاهایش خوب پیش میرود و زمانی که پای کار به میان میآید احساس نیاز به تائید شدن از سوی یک مرد در تار و پود جانش دیده میشود.
بیرقی کارگردانیست که به شخصیتهایش جسارت میدهد تا برای ساختن زندگی ایدهآلشان در فضایی محدود و بسته پر و بال بزنند. شخصیتهای بیرقی زخمی و شکست خورده میشوند اما این جسارت را پیدا میکنند تا با خود ایدهآلشان مواجه شوند. این مواجهه به شخصیتها کمک میکند تا جایگاه تازهای در بستر واقعیت جامعه پیدا کنند. زنان مبارز و عصیانگر، روابط نامتعارف، زنان علیه زنان، نگاه یا لبخندی با رنگ و بوی امید از مؤلفههای آشنای فیلمهای بیرقی هستند. در نهایت همین مؤلفهها هستند که باعث شدهاند «عامهپسند» فیلمی قابل قبول از سهیل بیرقی به حساب آید.
پریسا کیومرثی