اخبار هنری : فیلم که نه، تله فیلم «پسرکشی»، در همان دقیقهی 30 دستش برای مخاطب رو شده است. نه چیزی برای اضافه کردن دارد و نه اساسا بستری برای اضافه کردن روایت در آن مهیا است. تعجب از هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر که فیلمی مانند «عنکبوت» ابراهیم ایرجزاد را رزرو پنجم جشنواره اعلام کردهاند و این فیلم را رزرو اول. فیلم از یک زمانی مربوط به گذشته (شاید دههی 40 شمسی) آغاز میشود و احتمالا به اواسط یا اواخر دههی 70 ختم میشود. زمان و مکان فیلم به درستی برای مخاطب تبیین نمیشود. از زمان و مکان که گذشته، به گمانم و اینطور که به نظر میرسد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سرمایهگذار فیلم بوده است، چون فیلم بهطور وحشتناکی خود را میخواهد به آثار باستانی بچسباند. روایتی که تا انتها ربطی به آثار باستانی ندارد با دیالوگی که در انتهای فیلم بین دو شخصیت گفته میشود، به یکباره و بهطور مبهم در ذهن مخاطب به آثار باستانی مرتبط میگردد. شخصیتی در فیلم وجود ندارد که بخواهم از آن صحبت کنم. بازیهای بسیار بد از بازیگرانی مانند ژاله صامتی، آرمان درویش، نسیم ادبی، فرخ نعمتی، لیلا اوتادی، لیلا زارع و بهاره کیان افشار بیش از پیش به فیلم ضربه زده است. فیلم علاوه بر اینکه فیلمنامه قابل قبول و حتی متوسطی ندارد، در بعضی سکانسها، بهطرز وحشتناکی گاف دارد. کارگردان، نسیم ادبی را برای ایفای نقش مادر شوهر ژاله صامتی انتخاب کرده است. نسیم ادبی که در دنیای واقعی هم از ژاله صامتی کوجکتر است باید گریم مناسبی روی صورتش میشد تا این واقعیت کاذب به مخاطب القا شود اما دریغ از گریم پیری یا حتی میانسالی روی صورت نسیم ادبی. این فیلم صرفا در ستایش لوکیشنهای تاریخی و طبیعی ایران ساخته شده است و هیچ حرفی برای گفتن دربارهاش نمیماند. داستانی که گرهاش همان یک سوم ابتدایی برای مخاطب باز شده است، دیگر چیزی برای گفتن ندارد. محمدهادی کریمی همچنان در روزهای حضیض فیلمسازیش به سر میبرد. کاش روند ساخت فیلمهای فاجعهاش یک جایی تمام شوند.
محمدرضا رسولی