اخبار هنری : هیچ وقت خودم را متعلق به جنبش موج نو احساس نکردهام. وقتی موج نوی سینمای فرانسه در سال ۱۹۵۹ ظهور کرد من دیگر یک پیرمرد شده بودم! اما علاقۀ بسیار زیادی به آغازگران جوان موج نو داشتم. من پایان مسیرم را همراه با این جوانها طی کردم و تصمیم گرفتم نقش برادر بزرگتری را ایفا کنم تا شاید بتوانم کمکی کرده باشم. و اگر آنها گاهی به توصیههای من گوش نمیدادند احتمالا به این دلیل بود که آن پیشنهادها بهدردنخور بودند.
از ساختن فیلمی که قصهی خشن نداشته باشد عاجزم. هر بار که یکی از فیلمهایم را دوباره میبینم، آن وقت و تنها در آن وقت است که میتوانم ببینم باید چکار کنم. اما تنها زمانی همهچیز را به وضوح میبینم که تصاویرِ فیلمبرداریشده، همهجا روی پرده نمایش داده شده و برای انجام هر کاری دیگر خیلی دیر شده است.
اینکه در فیلمی فقط نقش کارگردان را ایفا کنم برایم کافی نیست. همیشه آرزو داشتم در فیلمهایم دست به همه کاری بزنم و فیلمی بسازم که طراح صحنه و آهنگساز و فیلمبردارش خودم باشم. من احتمالا بیشتر از همهی فیلمسازان فرانسوی به عنوان تکنیسین کار کردهام و فیلمسازی و استفاده از دوربین را هم به شیوهی خودم یاد گرفتهام. البته در تاریخ سینما فیلمبرداران زیادی وجود داشتهاند که بعدا شروع به فیلمسازی کردهاند.
گنگسترها را تقریبا خیلی خوب میشناسم. آدمهای بیچاره و مفلوکیاند و در واقع هیچ شباهتی به قهرمانهای فیلمهای من ندارند. فکر میکنم همهی آثار گنگستریای که ساختهام، مسیری ساده پیش روی من گذاشتند و باعث شدند که دلبستهی مضامین آزادی فردی و روابط بین انسانها و رفاقت و خیانت شوم و بتوانم قصههایی در اینباره روایت کنم.
قصهی گنگستری برای شکل خاصی از تراژدی مدرن به نام فیلم نوآر، بسیار مناسب است. فیلم نوآر از رمانهای کارآگاهی آمریکایی متولد شده و ژانر انعطافپذیری است. شما میتوانید هر چیزی را، اعم از خوب یا بد، وارد قصه کنید. و این ابزارِ نسبتا آسانی برای گفتن قصههاییست که به آزادی فردی و رفاقت و یا روابط انسانی مربوط میشود؛ چرا که این مسائل همیشه دوستانه نیستند. خیانت هم یکی از نیروهای محرک در رمانهای جنایی آمریکاییست.
معتقدم که اولین فیلم شما باید با خونتان ساخته شود.
معمولا در روز پنج فیلم میبینم. تماشای کمتر از پنج فیلم در روز از نشانههای ترک اعتیادم است! همیشه در منزلم یک اتاق نمایش فیلم داشتهام تا بتوانم بعد از شام دو فیلم آمریکایی تماشا کنم.
تماشاگر سینما بودن، بهترین حرفهی دنیاست.