انتظارش را نداشتم، ولی جوکر تاد فیلیپس، فیلم خوب و البته بسیار مهمی بود: وقتی قصه ی «ارباب» وین، از زاویه ی دید جوکر خیابانگرد روایت میشود، این جوکر داغان و مصیبت دیده و البته عقدهای و خطرناک. درست همان طور که جان اشتاین بک و الیا کازان، قصه ی شرق بهشت را از نقطه نظر قابیل روایت کردند، و نه هابیل. و حالا با تماشای این محصول غیرمنتظره و انقلابی امسال وارنر برادرز، شاید به این نتیجه برسیم که طرف مقابل، مقادیری حق هم داشته است. حالا میشود برای مجرم خطرناکی که در کوچه، جلوی پدر و مادر بروس وین (بتمن آینده) را میگیرد، برای سرقت اموالشان، آنها را از بین میبرد و داستان ابرقهرمان آینده را آغاز میکند، زمینههایی دید و قصهی زندگی او را هم شنید. این جا اگر بتمن آدم بد قصه نیست، پدرش که هست. از سالهای پرهیاهوی ۱۹۷۰، سینما چندان اجازهی تولید چنین محصولاتی چالشبرانگیزی را نداشته است. حتا سلطان کمدی نسبتن پیچیدهی مارتین اسکورسیزی که جوکر در مسیر داستانیاش بهآن شبیه است و سازندگان هم به این نکته اشاره کردهاند، دربرابر این فیلم، تهاش شبیه یک پیجی-۱۳ است که انتقاد اجتماعیاش را در یک لایهی سبک مطرح میکند. حالا میشود یکبار دیگر دید که هنر پاپ، و یکی از عالیترین جلوههای آن یعنی آثار کامیک، تا کجا میتواند پیش برود و گسترده شود. درود بر ونیز امسال، که نکتهاش را گرفت و شیر طلایی را بهجوکر داد.
در هیچ شرایطی حق را به تروریسم و تروریست نمیدهم. (فکر کنید با چه فیلمی طرفید که باید سنگهایم را وا بکنم و اعلام موضع کنم)، اما این جوکر فراتر از انتظاری که من دیدم، در مسیر حرکت ضدقهرمان اصلیاش، خلاف فیلمی همانند نبرد الجزایر جیلو پونته کروو، جنبهی پیروزمندانه و شادیبخش به حرکت های تروریستی نمیدهد و باوجود نمایش همهی رقص های آزادی و قدرت جوکر، شکلی رویایی و جذاب از خشونت ترسیم نمیکند. حتا خشونت با دقت ترسیم شدهاش را، راهکار پیروزی هم نمیداند. بیشتر به اجتماع نابرابر و ناسالمی اشاره میکند که چنین اعمال خشونتی از سوی طبقههای پایین تر و نادیده گرفته شده را، متاسفانه گریزناپذیر مینمایاند، و انسان خشن سرکوب شده را، قربانی خشونتی نشان میدهد که خودش نقش چندانی در پدید آمدن اش نداشته است. پس به یکی از معدود آثاری تبدیل میشود که با نمایش ور سیاه فرهنگ امروز ما، روایتی (امیدوارم تا حد امکان، نه پیشگویانه)، از شرایطی باشد که در آن به سر میبریم: یک دو قطبی وحشتناک از زاویه ی دید سازندگان فیلم، به نفع اقلیتی از جامعه. برگزیدگانی که خود و نسلشان را فراتر از بقیه میدانند و نردههای محافظی میان خود و باقی مردم قرار میدهند (حفاظهایی که البته فیلمساز ثابت میکند عمل نخواهند کرد!). برگزیدگان و رانتداران «خیر»ی که در یک تصویر به یاد ماندنی از فیلم، با لباس های گرانقیمت و در یک سالن مجلل، با لذت به تماشای هنر ولگرد کوچک، چارلز چاپلین می نشینند. آن ها جوکر را، تا وقتی که دارند بدبختیهایش را روی پرده تماشا میکنند، شاید دوست هم داشته باشند!
بیشتر از این نمی شود سراغ جزییات فیلم رفت، چون تازه امروز نسخهی قابل قبولاش در اختیار ما در داخل مرزهای ایران قرار گرفته (همین ممانعت از اکران جوکر و فیلمهای روز دنیا در سالنهای سینمای داخل کشور بهنفع یک گروه سینماگر برگزیده، نابرابری مشابه شرایط اجتماع خود فیلم، به ما علاقهمندان سینما تحمیل میکند!)، و اشارهی بیشتر به قصه و شخصیتها، مسیر داستان را لو میدهد و حیف میشود. همین قدر بگویم که سازندگان فیلم (حالا هر چه قدر از تاد فیلیپس کارگردان خماری انتظار چندانی نداشته باشید)، محصول کم عیب و نقصی ساختهاند که قصه اش را خیلی روان تعریف میکند، ساوندترک هوشمندانه ای دارد که حال و هوایی اغلب متفاوت و متضاد با شرایط صحنه دارد (آدم یاد موسیقی شنگول آنتون کاراس برای تراژدی مرد سوم میافتد)، صحنهی اضافی ندارد، جواکین فونیکس دیوانگی لازم برای بازی در نقش اصلی چنین اثری را دارد، و حتا با وجود آن سکانس پایانی، سعی میکند چیزی از صراحتاش کم نشود. حال و هوای بصری تیرهوتار جوکر، البته به اندازه ی بلید رانر و انیمهی آکیرا و هفت دیوید فینچر، خلاقانه و نوآورانه نیست، با این وجود صراحت و دقت در روایت داستان و زندگی شخصیتها، و درک سازندگان اثر از شرایط روزگار در دوران ساخت آن، باعث تاثیرپذیری فراوان تماشاگراناش، از فیلم میشود، خبرش را که خواندهاید: ماسکهای جوکر در راهپیماییهای اعتراضی امروز جهان، تکثیر شده. آن چه خود فیلم هم پیشبینی کرده است.
حالا تازه می رسیم به اول یادداشت و بحث اصلی: چه شد که فیلم جوکر، با این حالوهوای افسرده و خشن و پر از درد باشخصیت اصلی سرکوب و نادیده گرفته شده و عقدهای و از یک جایی به بعد، سادومازوخیستاش، یک میلیارد دلار در سالن های شیک و تمیز و خوشگل و راحت امروزی، فروخت؟! در این دنیا، بالاخره باید بهپاسخ این سوال فکر کنیم، وگرنه…
امیر قادری
بیستم آبان ۱۳۹۸