اخبار هنری : سینمای ایران کمکم از فیلمهای یکسویه و یکطرفهی جنگی دههی 60 شمسی فاصله گرفته است و دیگر نشانی از دشمن بعثی با ضریب هوشی پایین خبری نیست. بعد از گذشت بیش از سی سال از اتمام جنگ، حالا زوایای دیگری از جنگ در سینمای ایران نمود یافته است. در همین جشنوارهی فیلم فجر، دو فیلم به موضوعات جانبی جنگ پرداختهاند. «درخت گردو» به بمباران سردشت و «آبادان یازده 60» به روزهای ابتدایی حصر آبادان در جنگ اما از زاویهی رادیو نفت آبادان پرداختهاند. اولین ساختهی مهرداد خوشبخت در مقام کارگردان فیلم سینمایی یعنی «آبادان یازده 60» خوشریتم شروع میشود، خوشریتم ادامه مییابد و خوشریتم تمام میشود. به دلیل همین خوشریتم بودن است که فیلم در میان پنج فیلم برتر آرای مردمی جشنواره حضور دارد، اما «آبادان یازده 60» ضعفهای مهمی دارد که قابل کتمان نیست. مهمترین ضعف «آبادان یازده 60» به فلسفهی وجودی فیلم برمیگردد. اکثر فضای فیلم در ساختمان رادیو اتفاق میافتد و در سکانسهای انتهایی فضای بیرونی شهر را هم میبینیم اما انگار فیلم فراموش کرده که در آبادان جماعتی در آن سالها بودند و باید آنها را نشان میداد. به همین علت، فضای فیلم تبدیل به تلهفیلم شده است. خبری از تصاویر سینمایی نیست. شاید کسی بگوید که قرار نبوده جنگ را ببینیم. بحث دیده شدن یا ندیده شدن جنگ نیست، بحث دربارهی فضای جنگ است که در سکانسهای انتهایی اصلا به چشم نمیآید. نه خبری از دشمن است و نه خبری از نیروهای خودی. از دشمن فقط تیراندازی مشاهده میشود و از نیروهای خودی هم از خرمشهر خبر میرسد. انگار آبادان در روزهای حصر، فقط منحصر به رادیو نفت آبادان و آن هفت، هشت نفر درون آن بوده است. این کوچک دیدن فضا به فیلم لطمه زده است. فیلم اگر سکانسهای انتهایی را نداشت، با تک منطق نشان دادن رادیو درست پیش میرفت و با فیلمی با حال و هوای تلهتئاتر روبرو بودیم که نمونههای مشابه فراوانی در سینمای جهان در این مورد وجود دارد. همچنین اگر قرار بود سکانسهای انتهایی که مربوط به خیابانهای آبادان است در فیلم باشد، باید ابتدا حال و هوای شهر را در فیلم میدیدیم. اما فیلم به حالت کنونیاش ترکیبی از هر دو حالت گفته شده است و این تناقض اصلی فیلم است. فیلمساز و فیلمنامهنویس در این مورد مخاطب را دچار تناقض و فیلم را ضعیف کردهاند. ضمنا از فیلمی که با بودجهی سازمان اوج ساخته شده است، بعید بود که فضای جنگی شهر آبادان در آن روزها را تصویر نکند. همیشه وقتی اسم سازمان اوج به میان میآید انتظار این است که با فیلمی با پروداکشن سنگین روبرو شویم ولی «آبادان یازده 60» اصلا اینگونه نیست. عمدی یا سهوی، به هر حال این بزرگترین خطای فیلم است که باعث میشود تماشاگر نه فیلم سینمایی که تلهفیلمی را در سالن سینما ببیند.
ضعف بعدی فیلم، شخصیتپردازیهای کاراکترها است. کاراکترها جهان ندارند. از جایی شروع میشوند و در جایی به اتمام میرسند. این فیلم بهمثابهی یک دوی امدادی است که دوندهای از میانهی راه از راه میرسد و چوب را از دوندهی دیگر میگیرد و تا مقصد بعدی پیش میبرد. به همین خاطر عقبهی کاراکترها چندان مشخص نیست. اگر نقشی که ویدا جوان بازی میکند، به جای زن تازه عقدی علیرضا کمالیپور تبدیل به زن آبادانی شود چه اتفاقی میافتد؟ هیچ. کاراکترها نه خصوصیت خاصی دارند و نه عقبهی داستانی و نه پیش داستانی خاص که آنها را از هم متمایز کند. در بعضی از جاهای فیلم مابین دو شخصیت دختر جوانی که در رادیو کار میکند و گویندهی رادیو پالسهای عاشقانه دیده میشود اما این پالسها به یکباره در کوران جنگ گم میشوند و دیگر حرفی از آن زده نمیشود. شاید درستترین کاراکتر فیلم، شخصیت ارمنی باشد که حسن معجونی آن را بازی میکند. او عقبه دارد. تماشاگر از عقبهی قبل از انقلاب او، دلیل ماندنش در آبادان و عدم حضور خانوادهاش در ایران پس از انقلاب اطلاعاتی دارد و اینطور است که این شخصیت برای تماشاگر باورپذیر میشود.
بازیهای فیلم، چندان قابل توجه نیستند. به جز حسن معجونی که در نقشی متفاوت از نقشهای قبلیاش قرار گرفته، باقی بازیگران بازیهای خاص و ویژهای را از خود نشان ندادهاند. ضعف کارگردانی در دکوپاژهای نامناسب فیلم بیشتر به چشم میآید. دوربین بیش از آن که تأکید بر حوادث داشته باشد، روایتگر یک طرفهی جنگ است. روایتگری که فقط در یک فضا محصور شده و از جهان بیرون از رادیو هیچ خبری به مخاطب نمیدهد. خبرها در دیالوگها حضور دارند و دوربین از خبرها عقبتر است. هرچقدر فیلمنامه و فیلمبرداری در این فیلم منفعل عمل کردهاند، تدوین نقش خود را به درستی ایفا کرده است. تدوین مناسب باعث شده که فیلم از ریتم نیفتد و یک ریتم کاملا متناسبی را از ابتدا تا انتها به فیلم بخشیده است.
به دلیل عدم وجود فرم قوی، نمیتوان خیلی دربارهی آن سخن گفت. اما دربارهی محتوا بایستی این نکته را اشاره کرد که «آبادان یازده 60» به موضوعی پرداخته است که پیش از این سخنی از آن به میان نیامده بود. حال و هوای آبادان در روزهای حصر از زاویهی دید رادیو نفت آبادان که میتوانست بسیار جذابتر از اینی که هست پرداخت شود. با این حال این فیلم، میتواند تلنگر مناسبی برای تغییر مضامین فیلمهای دفاع مقدسی محسوب گردد.
فیلم «آبادان یازده 60» مهرداد خوشبخت یک تلهفیلم جنگی مناسب است که قدم رو به جلویی برای پرداخت به مضامین جانبی هشت سال دفاع مقدس محسوب میشود. با این حال، فیلم ضعفهای متعدد تکنیکی و ساختاری دارد که نقد و تحلیل بیشتر را به روزهای اکران عمومی این فیلم موکول میکنیم.
محمدرضا رسولی