انقلاب؟! آهای، نمیخواد دربارۀ انقلاب برام روضه بخونی! من خوب میدونم انقلاب چییه و چهجوری شروع میشه! آدمهایی که کتاب میخوانند میروند سراغ آدمهایی که کتاب نمیخوانند ـــ یعنی فقیر-فقرا ـــ و میگویند: «چه نشستید! وقتش رسیده که اوضاع تغییر کنه، مگه نه!» […] وقتی دربارۀ انقلاب حرف میزنم حالیمه که دربارۀ چی حرف میزنم. […] پس فقیر-فقران که اوضاع رو تغییر میدن، مگه نه … و بعد آدمهایی که کتاب میخوانند دورِ یه میز بزرگ برقانداخته میشینند و همینطور وِر میزنند و وِر میزنند و وِر میزنند و میلُمبونند و میلُمبونند و میلُمبونند، مگه نه … ولی چی سر فقیر-فقرا میآد؟ اونها مردهند !!! این است انقلاب شما … پس خواهش میکنم، برای من دربارۀ انقلاب موعظه نکن. تو به خیر و ما به سلامت.
ــــ از دیالوگ فیلم یک مشت دینامیت یا روزی روزگاری … انقلاب ــ سرجو لئونه (1971)