اخبار هنری :
بهزاد عشقی: ما قهرمانهای زنده خود را میکشیم و بعد مردگان شان را میستاییم و از آنها قهرمان میسازیم. فردوسی جان و مال و جوانی خود را بر سر شاهنامه گذاشت،اما تا وقتی که بود قدر ندید و در عسرت و رنج و تنهایی در گذشت.
حلاج چون اسرار هویدا میکرد مستحق مرگ بود. امیرکبیر با دسیسه بر کنار شد و در حمام فین کاشان مظلومانه به قتل رسید. مصدق از دید سلطنتطلبان پیرمرد خرفت و بیماری بود که میخواست از زیر پتو حکومت کند. از دید چپ گرایان تودهای، عامل آمریکا بود. از دید آمریکاییها سرکش بود و میباید حذف میشد. مردم نیز با باد میرفتند و صبح درود بر مصدق و عصر مرگ بر مصدق میگفتند.
صادق هدایت مروج مرگ و نیست گرایی و انحراف جنسی بود و هرکس که آثارش را میخواند، از زندگی مایوس میشد و خود را میکشت!
فروغ فرخزاد شاعر نبود و زن گمراهی بود که شعرهایش را فاسقش ابراهیم گلستان به نامش میسرود.
باز هم بگویم؟ تاریخ ایران مملو از نخبه کشی و فرزندکشی و سرنوشت قهرمانهایی است که به خاطر تعصب و حسادت و استبداد و عقبماندگی به مسلخ میروند.
حالا نوبت اصغر فرهادی است. فرهادی فیلمساز بی خطایی نیست و میتواند در موضع گیریهای اجتماعی خود لغزش هایی داشته باشد و یا کاستی هایی به فیلمهایش راه پیدا کرده باشد، یا اصلا به دلایل شخصی و زیباییشناسی و فکری، نوع سینمای او را برنتابیم و دوست نداشته باشیم، اما همین فیلمساز تعدادی از بهترین فیلمهای سالهای اخیر را ساخته ، مهم ترین جایزههای جهانی را دریافت کرده ، مورد تحسین مهم ترین منتقدان و کارشناسان سینمایی قرار گرفته و در جهان برای مان افتخار آفریده است.
فرهادی صادر کننده ترور و وحشت و مرگ نیست و سفیر فرهنگ است، اما اکنون با این فیلمساز چه میکنیم؟
در احوال شخصی و موضعگیری اجتماعی و روابط یواشکی و پشت پرده اش سرک میکشیم و به قول بهروز وثوقی در فیلم «گوزنها» هر چه دیوار مستراح است بر سرش فرو میریزیم.
بعد کار را به جایی میکشانیم که بگوییم فیلم «قهرمان» را از هنرجویش دزدیده است و البته فیلم آن هنرجو به مراتب سرتر از اثر استادش بوده است، واقعا؟
ما با این افشاگریهای ناصواب به کجا میخواهیم برسیم؟ مولف مهم نیست ، تالیف مهم است. هر مولفی ممکن است که در زندگی شخصی و اجتماعی خود خطاهایی داشته باشد، اما آنچه که باقی میماند تالیف است. قهرمان سازی پس از مرگ فایده ندارد، قهرمان زنده را دریابید.
محمدرضا اورنگ