اخبار هنری: “بازی ماهی مرکب” که توسط هوانگ دون هیوم ساخته شده است ، رقابتی را با حدود 456 شرکت کننده به تصویر می کشد که در آن ثروت بی حد و حصر در اختیار هرکسی قرار می گیرد که از دستکش وحشیانه حوادث مرگبار جان سالم به در ببرد. این مراحل از فعالیتهای زمین بازی کودکان به عاریت گرفته شدهاند و کنایه سادهای را به میزان بیرحمانه شدن آنها نشان میدهند: بیش از نیمی از رقبا کشته میشوند، برای مثال، در مرحله اول، نسخهای از «چراغ قرمز، چراغ سبز» در که کسانی که بعد از “چراغ قرمز” حرکت می کنند، به ضرب گلوله کشته می شوند.
این باعث میشود که بیش از نیمی از رقابت – بیش از 200 نفر – شکست بخورد، و «بازی ماهی مرکب» به سختی از نمایش احشاء خجالت میکشد. این خشونت در همان زمان به طرز وحشتناکی صمیمی و غیر شخصی است: در حالی که صراحت وحشیانه ای در نحوه کوتاه شدن زندگی رقبا وجود دارد ، تیراندازان کارکنان بازی های نقاب دار (یا در مورد چراغ قرمز ، سبز نور ، یک عروسک روباتیک) هستند. مرگ توسط بازیگران تصادفی منتشر می شود ، که ما در مورد آنها کمتر از بازیکنان بازی می دانیم. چیزی که ما به تدریج، از طریق دستگاه کارآگاهی که به سیستم نفوذ کرده است، می آموزیم، این است که آنها کاملاً خریدار هستند، از قوانین خودشان پیروی می کنند و به شدت به بازی ای که برای ارائه آن تلاش کرده اند با معصومیت خاص باروک اعتقاد دارند.
این واقعیت – که هم گیم پلیرها و هم بازی سازان به دلیل نیاز و وفاداری عجیب به ریتم رقابت محدود هستند – دارای خطوط تمیز و بدون پیچیدگی است. از نظر ساختاری سالم است و در یک نگاه هوشمندانه به نظر می رسد. ساختار نمایش در ابتدای راهش هم همینطور است، زیرا به بازیکنان بازمانده این فرصت داده میشود که پس از اولین حمام خون ترک کنند و در نهایت به میل خود بازگردند زیرا به شدت به پول نیاز دارند. (موقعیت آنها نمایانگر یک مقطع کاملاً جالب از فرهنگ معاصر کره ای است، از جمله یک فراری از کره شمالی و یک کارگر مهاجر از پاکستان.) با دیدن واقعیت های سختی که آنها در بازی و در خانه با آنها روبرو هستند، مجبوریم حساب کنیم. با این تصور که شانس نامحدود برای بقا در بازی ماهی مرکب ممکن است در جامعه مدرن از هیچکدام بهتر باشد.
اما این نقطه شروع است که سریال از آن در پیشرفت چندان کم نمی آورد. “بازی ماهی مرکب” خود را بی پایان تقویت می کند و خطرات و سطح غیرانسانی را بالا می برد. (به نظر می رسد بالا بردن جسد اولیه آن از صدها جسد دشوار است، اما در نمایش وحشیگری بازیکنان که تا حدودی به صورت شماتیک با نمایش خیره کننده مهربانی آنها تغییر می کند، از خط خارج می شود.) سازنده نمایش، هوانگ دونگ هیوک تاکید کرده است که او نوشته است، فیلمنامه سال 2008نوشته است وقبل از مواجهه با پروژه های اخیر با طرح های مشابه، مانند مجموعه کتاب و فیلم «بازی های گرسنگی». اگر بخواهیم این دو را با هم مقایسه کنیم، استدلال میکنم که سریال «بازیهای گرسنگی» به وضوح مخاطب را متهم میکند، به همین دلیل است که قسمت آخر آن کاهش محبوبیت را نشان میدهد و چرا امروزه به ندرت درباره آن صحبت میشود. هیچ کس نمی خواهد به او گفته شود که برای لذت بردن از چیزی که از آن لذت می برد اشتباه می کند. در واقع، اثر هنری که به وضوح به ذهن متبادر شد، فیلم جذابتر «جوکر» 2019 بود.
در آنجا ، مانند اینجا ، خشونت به طور صریح به تصویر کشیده شده است ، و تزئین آن از وسایل عجیب و غریب پیرامون مرگ و خشم ناشی می شود. قتل به عنوان راهی برای بالا بردن خطرات در یک گفتگوی ابهام آمیز سیاسی بدون ارائه راه حل فتیش شده است. هم در «جوکر» و هم در «بازی ماهی مرکب»، مفهوم برابری اقتصادی قبل از شروع قتلها بهطور غلیظی در هوا شناور است، با بخش گسترده «بازی ماهی مرکب» از طبقه پایینرده مدرن کرهای که در نهایت بیشتر بهعنوان آواتارهای بدشانسی یا بیعدالتی مورد بررسی قرار گرفت. به عنوان شخصیت ها و در هر دو مورد، به نظر می رسد که مناظر بصری دقیقاً ساخته شده – به ترتیب، ادای احترام اسکورسیزی دهه 1970 و نئون های سبک زمین بازی و تصاویر روستایی دوران کودکی – به نظر می رسد که با مرگ مختل شوند. (شایان ذکر است که بسیاری از پالت بصری نوستالژیک “Squid Game” به طور خاص ازفرهنگ کره ای ، عنصری که منتقد سفیدپوست آمریکایی درباره آن درک دقیقی ندارد.)
همانطور که سریال ادامه دارد، مشخص می شود که بازی Squid به دلایل زیادی وجود دارد، از جمله برای برداشت اعضای بدن انسان از کشته شدگان و سرگرمی برای طبقه پر حرف از افراد ثروتمند – که برخی از آنها به عنوان غربی های سفید نشان داده شده اند – که شرط بندی می کنند.
در مورد نتایج به نظر می رسد در مورد اول چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد، به جز این که این سریال راهی پیدا کرد که حتی بیشتر از قبل مستقیم و بدون دردسر در مورد نشان دادن راه هایی که بدن انسان می تواند از هم جدا شود، تاثیرگذار است. در مورد دوم، به نظر می رسد که کنایه یا حتی قدردانی معنادار ناکافی است که نشان می دهد تماشاگران خود را تشویق می کند که تقریباً همان کاری را انجام دهند که تماشاگران بسیار منفور هستند. به عنوان مثال، یکی از دوستان در مهمانی تماشای بازی Squid ظاهر می شود و بلافاصله شروع به تهدید و تجاوز به شخصی می کند که معتقد است یک کارمند جوان است.
حمید توران پور