اخبار هنری :
بازيگري كه 60 سال خاك صحنه خورده و مقابل دوربين ايستاده بود، در بستر بيماري و نداري با مرگ و دست و پنجه نرم ميكرد. نه پولي داشت كه در گوشه بيمارستاني جا خوش كند و نه كسي تا تيمارش كند.
گوشه خانه رو به قبله دراز كشيده بود تا با منجياش عزرائيل ملاقات كند.
بر حسب اتفاق خبرنگاري كه ميخواست گزارشي درباره اوضاع سينما بنويسد به سراغش آمد. خبرنگار كه از ديدن اين وضعيت جا خورده بود گوشهاي كز كرد و نشست.
بيآنكه سؤالي بپرسد، بازيگر پير به صدا درآمد و آرام و شمرده گفت: من چيزي براي نوشتن ندارم. از آناني بنويس كه به لطف نابازيگريشان و به مدد بزك در كاخها زندگي ميكنند، ماشين گرانقيمت ميرانند و پولشان از پارو بالا ميرود. من يك عمر بازي كردم، اما هيچ كس را بازي ندادم. با عشق تمام روي صحنه رفته و با تمام توان مقابل دوربين ايستادم.
نه تن به افيون دادم و نه لب به مشروب زدم، به هيچ منكر ديگري نيز روي خوش نشان ندادم. گرچه امروز مرا در بستر بيماري و آتش نداري ميبيني، اما وجداني دارم آسوده و قلبي پر از عشق مردم.
در سختي و تنهايي ميميرم، اما دست به سوي هيچ خانهاي دراز نميكنم، نه خانه سينما،نه خانه تئاتر،نه خانه هنرمندان و نه هیچ خانه دیگری! زيرا اين خانهها براي ما ساخته نشدهاند، بلكه براي منافع شخصي و جناحي ازمابهتران بر پايه بيعدالتي بنا شدهاند.
بسياري از دوستان هنرمندم در نداري و بيماري از دنيا رفتند، كدام خانه دست آنان را گرفت؟ حتي زير تابوتشان را هم براي لحظهاي لمس نكردند!
سرفه امانش را بريد. خبرنگار شيشه آب را به دستاش داد، اما بازيگر لب به آب نزد و با همان حالت ادامه داد: برو به آناني كه در خيابان گريبان خود را ميدرند و به دروغ خویش را سينه چاك سينما ميخوانند بگو، اگر شما ذرهاي به فكر سينما بوديد، هرگز شأن خود را پايين نميآورديد تا يكديگر را با بدترين كلمات مورد تفقد قرار دهيد! به روي هم چنگ نميزديد! زمين و زمان را براي منافع شخصي و جناحي به هم نميريختيد!
اگر هنرمند بوديد، فكرتان هميشه پيش هنر بود تا آن را به بهترين نحو به مخاطبان ارائه دهيد، نه خود را در كوچه و بازار به تماشا بگذاريد! حتي اگر فقط يك هزارم ذهن تان را به كار خود اختصاص ميداديد و فقط به هنر و سينما فكر ميكرديد، الان ايران در صدر سينماي جهان بود!
اگر … ديگر لب از لب باز نكرد و با چشمان باز به استقبال مرگ رفت!
سيدرضا اورنگ