اخبار هنری : باید نقدم را با این جمله آغاز کنم که مسعود کیمیایی بعد از گذشت پنجاه سال، دنبال قیصر جدیدی در سینما است. شاید در این روزها همه بیشترین شباهت فیلمهای کیمیایی با «قیصر» را در «خون شد» دیدهاند. با این حال خودش این موضوع را تأیید نمیکند. «خون شد»، دنبال بازسازی قهرمان در سینما است. مثالهای عین به عینی را میتوان از شباهت میان «قیصر» و «خون شد» برشمرد اما قصدم از نوشتن این نقد، صرفا این موضوع نیست. کیمیایی، «قیصر» را در حالی ساخت که سینمای ایران پر از فیلمفارسی شده بود. فیلمفارسیهای بفروشی که مخاطب قبل از انقلاب را سرگرم میکردند. با شروع حرکت فیلمسازانی مثل کیمیایی و باقی فیلمسازان موج نو سینمای ایران، سینمای ایران جان تازهای به خود گرفت. «قیصر» و فیلمهای آن سالها، قیام علیه جریان مسلط فیلمسازی در قبل از انقلاب بود. حالا به زمان کنونی برسیم. مخاطبان سینمای این روزهای ایران، بیش از هر چیزی، فیلمهای نازل کمدی را بر پرده میبینند. سلیقههای سینماروهای ما کاهش پیدا کرده و نیاز است خون تازهای به این سینما تزریق شود. فرمول کیمیایی اما باز هم آفریدن قهرمانی از جنس خود مردم است. قهرمانی که از ناکجاآباد میآید، همه را گرد هم جمع میکند، خانهی ویران شده را آباد میکند و تا کارش تمام نشده، به خانهی رونق گرفته بازنمیگردد. یک شب در میان سایهها، فضلی از ناکجاآباد میآید و خانه را بیسروسامان میبیند و شروع به سامان دادن به خانه میکند. مأموریتی که وی تا انتها با موفقیت دنبال میکند و انگار کارگردان با پایانی باز، میخواهد دنبالهی «خون شد» را در آینده برای تماشاگر بسازد. در پایان فیلم، فضلی کارش نیمهتمام مانده است، نه ثریا بازگشته و نه چاقویش را در آب انداخته است. به همین دلیل است که میگویم مأموریتش تکمیل نشده است. در قیاس با «قیصر»، فرمولهای کیمیایی یکسان است. حتی فرمولهای بازیگری و شخصیتپردازی کیمیایی همان است که در «قیصر» بود. اگر تنها کسی که میتوانست انتقامِ فاطی و فرمان را در «قیصر» از برادران آبمنگل بگیرد، خود قیصر بود، در «خون شد»، تنها کسی که میتواند اهالی خانه را دوباره یک به یک جمع کند و به اوضاعشان سر و سامان بدهد، فضلی است. فضلی، آقاجون را وادار میکند که دستش را دوباره بشکند تا بتواند درست تار بزند. به خانمجون قول میدهد عقبِ همه برود و آنها را به خانه برگرداند. فضلی، عقبِ برادر و دو خواهرش میرود و آنها را برمیگرداند و در پایان هم میرود که ثریا را برگرداند. در این راه، آنارشیستی هم رفتار میکند. رفتار آنارشیستی قیصر برای انتقام از خانوادهاش که به قانون اعتماد ندارد در «خون شد» تشدید شده است. فضلی نه تنها با افرادی که بدی به خانوادهاش کردهاند، روبرو میشود بلکه با هر کسی که با آن افراد در ارتباط بوده است، طرف میشود. سکانس خشونتآمیز میانهی فیلم در نانوایی، یکی از سکانسهای خوب در زمینهی خشونت نامتعارف در سینمای ایران است. موسیقی هم دقیقا همان کارکردی را دارد که در «قیصر» اتفاق میافتاد. به محض نیت و شروع انتقام از جانب فضلی، موسیقی همان موسیقی آغاز انتقام قیصر را تداعی میکند. انتقادی که در «خون شد» بیشتر متوجه تهیهکننده و سرمایهگذار فیلم است تا کارگردان فیلم؛ این است که بازیگرانِ مناسب و توانایی در اختیار مسعود کیمیایی قرار داده نشده است. سیامک صفری، اکبر معززی، نسرین مقانلو و سیامک انصاری، همانهایی هستند که بارها در فیلمها و سریالهای تلویزیونی شاهدشان بودهایم. نسرین مقانلو با هر متر و معیاری نمیتواند نمایندهی زنان رنج کشیدهای باشد که به عنوان زن دوم در خانه حضور دارند. بازی مناسب و قابل ستایش سعید آقاخانی در «خون شد»، نوید این را میدهد که آقاخانی باز هم میتواند متفاوتتر از قبل نقشهایی را ایفا کند. اگر تا همین چند سال پیش میگفتند آقاخانی قرار است فیلم درام یا ملودرام بازی کند، کسی نمیتوانست آقاخانی را بیرون از نقشهای کمدی متصور شود اما حالا با بازی در نقشهایی قابل چالش، جای خود را روز به روز در این سینما مستحکمتر میکند. برای ماندگار شدن نقش فضلی، تمهیدی اندیشیده شده است. اگر قیصر کفشهای پاشنه خواباندهاش را ور میکشید و این به معنای شروع انتقام بود، فضلی با کشیدن سیگارهای پشت سر هم و نگاههای مصممی که پس از هر پُک به سیگار میزند، به مخاطب خبر از وقوع حادثهای میدهد. لیلا زارع با ایفای نقش کسی که درگیر اعتیاد است، به خوبی توانسته از عهدهی نقش بربیاید. اما بازیها در مجموع یکدست نیست. پایان فیلم، پایان خوبی نیست. بیمنطقی در پایان فیلم گل درشت است. دعواهای انتهای فیلم برای از میان برداشتن تمام نیروهای مخالف فضلی و خانوادهاش که تبدیل به یک جنگ تمام عیار میشود، بزرگنمایی دارد. آغاز و پایان فیلمنامه مشکل دارد، آغاز از این بابت که فیلمساز به ما هیچ نشانی نمیدهد که فضلی از کجا آمده و چه بر سرش آمده و در پایان هم به ما نمیگوید ثریا کیست که فضلی دنبالش میرود و چرا فضلی، این همه خشونت در بنگاه مسکن به خرج میدهد. فیلم اگر در بیست سال قبل ساخته میشد، جزو درخشانترین آثار کیمیایی میبود اما اکنون اینطور نیست، زیرا جامعهای که فضلی و خانوادهاش در آن زندگی میکنند مطابقتی با جامعهی این روزهای ایران ندارد. «خون شد» ضعفها و کاستیهایی دارد که بهخصوص با تدوین مجدد سکانسهای ابتدا و انتهای فیلم، کمی این ضعفها، پوشانده خواهند شد. بایستی دید که کیمیایی دست به ساخت ادامهی این فیلم خواهد زد یا خیر. اما آنچیز که مسلم است این است که دنیایی که کیمیایی در آن زندگی میکند با جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، فرسنگها با هم فاصله دارند.
حمید توران پور