اخبار هنری: ۱. «آن‌چه زمانی فیلسوفان به‌عنوان “زندگی” می‌شناختند تبدیل شده به فضای زندگی خصوصی، و امروزه چیزی جز مصرف محض از آن باقی نمانده. زندگی حالا شده زائدهٔ فرایند تولید مادی، بدون کوچک‌ترین خودمختاری یا گوهری از آن خود، زائده‌ای که روی زمین دنبال ما کشیده می‌شود». ــــ اخلاق صغیر
۲. «زندگی به رشته‌ای از شوک‌ها تبدیل شده که فواصل میان‌شان را فضاهای ساکن و تهی پُر کرده است». ــــ اخلاق صغیر
۳. «تفکرات مبتنی بر جبر و اختیار کهنه به نظر می‌رسند چون به سرآغاز دوران بورژوازی انقلابی تعلق دارند. اما این‌که [آرمان] آزادی مهجور مانده بی‌آن‌که تحقق یابد ــ این تقدیری نیست که بشود آن را پذیرفت؛ تقدیری‌ست که اتفاقاً باید در برابرش مقاومت کرد. از جمله دلایلی که آرمان آزادی نفوذش را بر مردم از دست داده این است که این آرمان، از همان آغاز، بسیار انتزاعی و سوبژکتیو جا افتاده بود، به‌طوری که فرایندهای اجتماعی اُبژکتیو آن را خیلی ساده به دست فراموشی سپردند». ــــ دیالکتیک منفی
۴. «سازمان‌یافتگی کامل مناسبات تولید در واقع نیازمند مشارکت آدم‌هایی‌ست که مرده‌اند. خواست زندگی خود را وابسته به انکار خواست زندگی می‌بیند: “صیانت نفس” کل زندگی موجود در سوبژکتیویته را حل می‌کند و از بین می‌برد». ــــ اخلاق صغیر
۵. «در جهانی گرفتار مصیبت و جان کندن، هر چیز مثبت، هر تلاشی، ولو کار [آفریننده‌ای] که زندگی را بازتولید می‌کند، در حقیقت کمکی‌ست به افزایش آن مصیبت». ــــ منشورها
۶. «اندیشه خوشبختی‌ست حتا آن‌جا که مصیبت و بدبختی حاکم باشد. اندیشه در بیان بدبختی و مصیبت به خوشبختی می‌رسد. هر کس که اجازه ندهد این فکر را از او بگیرند تسلیم نشده است». ــــ صنعت فرهنگ
