اخبار هنری:
ــ نظریۀ زیباشناختی ــ ترجمه صالح نجفی
ـــ فقط آن آثار هنری که باید به صورت نوعی رفتار حس شوند علت وجودی دارند. هنر نه تنها نمایندۀ تامالاختیارِ کرداری خوبتر از کرداری است که تا امروز غلبه داشته است بلکه به همان اندازه نقد کردار هدفمندی است که قاعدۀ حاکم بر صیانت ذاتِ قساوتآمیز است، قاعدهای که کانون وضع موجود و در خدمت حفظ آن است. هنر نادرستبودنِ جریان تولید به خاطر خودِ تولید را اثبات میکند و صورتی از کردار را برمیگزیند که از طلسم کار مولّد در نظام سرمایهداری رهیده است. وعدۀ سعادت در هنر نه فقط نشان میدهد کرداری که تا کنون غلبه داشته است راه سعادت را سد کرده است بلکه نشان میدهد سعادت ورای کردار هدفمند است. اندازۀ شکافی که کردار هدفمند را از سعادت جدا میکند به وسیلۀ نیروی نفیی تعیین میشود که در اثر هنری هست. بیگمان کافکا نویسندهای نیست که نیروی میل را در خواننده بیدار کند. با اینحال، ترس راستینی که نثر آثاری چون «مسخ» و «در سرزمین محکومین»ِ کافکا در خواننده برمیانگیزد، آن شوکِ ناشی از نفرت و انزجار که فوسیس [جسم/طبیعتِ آدمی] را میلرزاند، ساز و کاری دفاعی است که بیشتر با میل خواننده سروکار دارد و نه چندان با نگاهِ عاری از غرض و علاقۀ قدیمی که در نوشتههای کافکا و آثاری که به پیروی از او خلق شدند لغو میشود. نگاه عاری از غرض و علاقه واکنشی ناشیانه و نابسنده به نوشتههای کافکا است. در نهایت نگاه عاری از غرض و علاقه مقام هنر را تا سطح چیزی پایین میآورد که هگل به ریشخند میگرفت، بازیچهای لذتبخش یا سودمند در روایت «آرس پوئتیکا» [فن شاعریِ] هوراس. زیباشناسیِ عصر ایدئالیسم، معاصر با خودِ هنر، کوشید خود را از همین نگاه برهاند. فقط زمانیکه این کار با خوشذوقی به انجام رسد تجربۀ هنری خودآیین میشود. راهِ منتهی به خودآیینیِ زیباشناختی از جادۀ بیعلاقگی میگذرد؛ رهایی هنر از فضای دستور آشپزی یا هرزهنگاری برگشتناپذیر است.