پنج‌شنبه, آوریل 25, 2024
خانهپارادیزورولان بارت

رولان بارت

اخبار هنری:

ـــ اینک «گودو» به مرحله‌ای رسیده است که ضرورت دارد تا تئاتر، اگر نه با آب‌وتاب بیان شود، دست‌کم آشکارا مورد دفاع قرار گیرد؛ چونان کلامی شکوهمند ـــ که البته هیچ منافاتی با خودمانی بودن‌اش ندارد ـــ به‌سوی تماشاگر پرتاب شود. به پایانِ اثر بنگرید: این پایانی است جسورانه و فلسفی که تماشاگر را بی دوز و دغل در ویرانیِ شناخت دخیل می‌کند: «کِی؟ کِی؟ روزی! همین کافی نیست؟ روزی مثل همهٔ روزها او لال شد، روزی من کور شدم، روزی کر می‌شویم، روزی دنیا آمده‌ایم، روزی می‌میریم. همان روز، همان لحظه، همین کافی نیست؟… زن‌ها یک پا این‌ورِ گور، یک پا آن‌ور، وضع‌حمل می‌کنند، روزْ لحظه‌ای می‌درخشد، بعد دوباره شب از نو و شبی از نو.» این دقیقاً لحنِ تک‌گوییِ شکسپیری است، و بازیگران این را می‌دانند: پی برده‌اند که تماشاگرانی خواستارِ تأملی بیش از پیش علنی‌اند. «گودو» گسترش یافته است، تقویت شده است؛ «گودو» بالغ شده است.

اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

مطالب مرتبط