اخبار هنری: نویسندههای دیگری هم در هالیوود بودند که کاربلد بودند و پول خوبی هم به جیب زدند. مثلاً دو نمایشنامهنویس خوب آن دوره، بِن هِکت و چارلز مکآرتور. هِکت واقعاً خودش را توی دل همۀ همکارانش جا کرد. خیلی پیش میآمد که تهیهکننده یا کارگردانی میدید دکورها را علم کردهاند، همۀ بازیگران انتخاب شدهاند، فیلمبرداری شروع شده، و تازه حالیشان میشد که فیلمنامهشان مُفت نمیارزد. اینجا بود که میرفتند سراغ هِکت. او هم میآمد، میرفت خانۀ چارلز لدرر، روی تختخوابی دراز میکشید، دفتری به دست میگرفت، مقداری کاغذ سیاه میکرد، و طولی نمیکشید که فیلمنامه درست شده بود. هر شب، کاغذهای نوشتۀ هکت را برمیداشتند میدادند دست آقای سلزنیک، که او هم به نوبۀ خود دستی در آنها میبرد، نوشتهها را میداد فتوکپی کنند و فردا صبح میدادند دست بازیگرها. شیوۀ جنونآمیزی بود، اما هکت کارش را خیلی جدی میگرفت، اما نمایشنامههایش را خیلی جدیتر میگرفت. به این کار میگویند «معالجۀ فیلمنامه». اگر هکت اراده کرده بود، میتوانست اسمش را روی صد تا فیلم دیگر هم بگذارد.
— Ben Hecht With Charles MacArthur In 1935.