اخبار هنری:
اسلاوی ژیژک/ ترجمه: صالح نجفی
ـــ وقتی فاجعه تماشاییتر و مهیبتر باشد و اساس زندگی در کره زمین را تهدید کند، آنگاه میتوان با اطمینان گفت بنبست زندگی خانوادگی هم بهمراتب برآشوبندهتر است و از حد دردسرهای معمول عشق و عاشقی فراتر میرود. در فیلم «برخورد شدید» (1998) ساخته میمی لدر، ستاره دنبالهدار کوهپیکری با سرعت به سمت زمین حرکت میکند و احتمالاً یک سال دیگر به زمین اصابت کرده نوع بشر را نابود خواهد کرد؛ در پایان فیلم، کره زمین نجات مییابد: بر اثر اقدام انتحاری قهرمانانه گروهی از فضانوردان با جنگافزارهای اتمی؛ فقط پاره کوچکی از ستاره دنبالهدار در سواحل شرقی نیویورک داخل اقیانوس میافتد و موجی عظیم به بلندی 200 متر برمیانگیزد که کل کرانههای شمالشرقی آمریکا را درمینوردد. این ستاره دنبالهدار در مقام نوعی «شیء مطلق» لکانی1 در عینحال زوجی میآفریند، منتها زوجی غیرمنتظره، زوجی حاصل آمیزش محارم: دختر جوانی با بازی «تیا لئونی» که خبرنگار جاهطلب تلویزیون است و آشکارا اختلال اعصاب دارد و با کسی رابطه جنسی ندارد و از طرف دیگر پدر بیبندوبارش با بازی ماکسیمیلیان شل که از مادر «جنی» (تیا لئونی) طلاق گرفته و به تازگی با دختر جوانی همسن دخترش ازدواج کرده است. روشن است که فیلم در عمل درامی است درباره این رابطه حلناشده میان پدر و دختر: ستاره دنبالهداری که زمین را تهدید میکند تجسم عینی خشم خودویرانگر قهرمان زن داستان است.
بدینسان کل سازوکار فاجعهٔ جهانی به جریان میافتد تا همسرجوان پدر او را ترک کند و پدر (نه به نزد همسر اولش یعنی مادر قهرمان فیلم، بلکه) به نزد دخترش بازگردد: نقطة اوج فیلم صحنهای است که در آن قهرمان زن به وصال پدرش میرسد که، تک وتنها، در خانه مجلل ساحلیاش، چشمبهراه موج ویرانگری است که نزدیک میشود. او پدرش را در حال پیادهروی در امتداد ساحل مییابد. آندو با هم آشتی میکنند و هم را در آغوش میکشند و خاموش در انتظار موج میایستند؛ وقتی موج نزدیک میشود و سایه عظیماش بر آنها میافتد، دختر پدرش را تنگتر در آغوش میگیرد و آرام میگوید «بابا!»، چنانکه گویی در آغوش او پناه میجوید و صحنهای را باز میسازد که در آن دختری خردسال در آغوش گرم پدرش احساس امنیت میکند و یک لحظه بعد موج کوهپیکر هر دوی آنها را با خود به اعماق دریا میبرد. بیکسی و آسیبپذیری قهرمان زن فیلم در این صحنه نباید گولمان بزند: او روح بدسرشت و ناپاکی است که، در چارچوب لیبیدویی پنهان روایت فیلم، سرنخها را در دست دارد و سلسلهجنبان کل معرکه است و صحنهای که مرگ او را در آغوش پدر به تصویر میکشد در حقیقت تحقق بزرگترین آرزوی اوست… این صحنه را باید بر پسزمینه مضمون مکرر فیلمهای هالیوود (که در «از اینجا تا ابدیت» ساخته فرد زمینهمان بلندآوازه شد) قرائت کرد، یعنی مضمون زوجی که بر ساحل دریا معاشقه میکنند و امواج دریا به تنشان میخورد (برت لنکستر و دبورا کر): در اینجا، با زوجی سروکار داریم که دست به محرمآمیزی مرگبار زدهاند، نه البته آمیزشی سرراست، به همین سبب با موج کوهپیکری کشنده مواجه میشویم و نه لرزه آرام و ملایم موجهای کوچک ساحلی…
Deep Impact, 1998
Dir. Mimi Leder