اخبار هنری : طی یک قرن گذشته که نویسندگان مختلفی شروع به نوشتن داستانهای خود با حضور شخصیت اصلی آثار آرتور کانن دویل (Arthur Conan Doyle) کردهاند، شرلوک هولمز دوباره از مرگ برگشته، با وحشتهای لاوکرافتی روبرو شده و حتی وارد داستانهای استارترک شده است. گاهی اوقات، این داستانها که توسط طرفداران نوشته میشوند شرایط را کاملا دگرگون میکنند، و سری رمانهای جوانانه Enola Holmes نوشته نانسی اسپرینگر (Nancy Springer) جزو بهترین آثار در این زمینه هستند: چه میشد اگر شرلوک، که کاملا نسبت به زنان بدبین بود، در واقع قابلیتهای حیرتانگیزش را از یک مادر فمینیست به ارث برده بود؟ و چه میشد اگر او یک خواهر کوچکتر داشت که مانند او میتوانست همهچیز را استنتاج کند؟
فیلم Enola Holmes ساخته هری بردبیر (Harry Bradbeer) اقتباسی از اولین کتاب اسپرینگر برای ساخت یک داستان اریجین است که قطعا قرار بوده آغازگر یک فرنچایز از فیلمهای نتفلیکسی باشد. این فیلم فضایی عالی برای خودنمایی میلی بابی براون (Millie Bobby Brown) ستاره سریال Stranger Things «چیزهای عجیبتر» ایجاد کرده که در اینجا لایههای اضطراب و آسیبی که الون آن سریال را آنقدر جذاب کرده بوده را از خود نشان نمیدهد. این فیلم جایگاه خیلی خوبی را برای قهرمان زن خود در دنیای هولمز تصور میکند، و سپس بینندگان جوان را متقاعد میکند که انولا نباید خودش را به مرزهای از پیش تعیین شده محدود کند.
بردبیر هر دو فصل سریال Fleabag «فلیبگ» ساخته فیبی والر بریج (Phoebe Waller-Bridge) به جز اپیزود اول را کارگردانی کرد، و به نظر میرسد عاشق شکستن دیوار چهارم شده است: انولا فیلم را با صحبت کردن با ما آغاز میکند و در طول فیلم به صورت مداوم با مخاطب حرف میزند. البته این کار در اینجا به اندازه آن سریال جذابیت ندارد، چون انولا به اندازه شخصیتی که والر بریج خلق کرده بود نیازی به توضیح دادن کارها و رفتارهای خودش ندارد. انگیزهها و احساسات او از ابتدا کاملا مشخص هستند، و آن نماهای عکسالعمل مستقیم به دوربین که بیشتر برای افزایش تاثیر کمدی فیلم انجام شدهاند، جذابیت زیادی ندارند. شاید این کار بیشتر موردتوجه بینندگان نوجوان قرار بگیرد، اما باعث نمیشود این فیلم برای بزرگترها به همان اندازه لذتبخش باشد.
انولا زمانی متولد شد که شرلوک و مایکرافت هولمز (هنری کویل (Henry Cavill) و سم کلفلین (Sam Claflin)) تقریبا بزرگ شده بودند. پدرشان فوت کرده و برادرانش در همان زمان به جای دیگری نقل مکان کردهاند و انولا توسط مادرشان بزرگ شده است. یودوریا هولمز (هلنا بونهام کارتر (Helena Bonham Carter)) زن خارقالعادهای است که کودکی تربیت کرده که استاد شمشیربازی و شطرنج و شیمی است. اما هیچ اطلاعاتی درباره دنیای خارج از جایی که در آنجا زندگی میکنند به او نداده است. سپس، صبح روز تولد شانزده سالگی انولا، یودوریا ناپدید میشود و فقط یک هدیه جالب و مرموز از خود به جای میگذارد.
برادرانش که پس از سالها دوری از خانه مجبور میشوند به آنجا برگردند اصلا از این قضیه خوشحال نیستند. شرلوک تحقیقاتی فوری را آغاز میکند، چون میداند مادرش اهدافی دارد که دوست نداشته او آنها را کشف کند، در حالی که مایکرافت سرسخت ماموریت مهمتری دارد: این کودک غیراجتماعی را به مدرسهای ببرد که مدیرش (فیونا شاو (Fiona Shaw)) دختران را به همسران فرمانبردار و مادران مسئولیتپذیر تبدیل میکند.
اما انولا به هیچ شوهر یا دوستی نیاز ندارد. او میگوید: “من خودم دوست خودم هستم.” (توجه داشته باشید که برعکس نام او alone به معنای تنها است). بنابراین، او که نشانههایی در میان وسایل مادرش پیدا میکند، از دست برادرانش فرار کرده و با تغییر قیافه و به عنوان یک پسر به لندن میرود. این همان شهر جذابی نیست که او انتظارش را داشت؛ اما او پروژه مخفیای که یودوریا سالها روی آن کار کرده را کشف میکند.
در طول این مسیر او با یک نوجوان فراری دیگر به نام توکسبری (Louis Partridge) آشنا میشود. به همان اندازه که انولا شبیه پسرهاست، توکسبری شبیه دخترهاست. این فیلم روش سنتی تغییر جای اشخاص را با تبدیل کردن او به متخصصی در مورد گلها و نجات او توسط انولا از دست یک شرور مرموز تکمیل میکند.
این احتمالا اولین عشق انولا باشد. اما ابتدا این دو باید از هم جدا شوند تا انولا دردسر خاص خودش را تجربه کند. براون مهارت زیادی در ترکیب عزم راسخ با شوخطبعی دارد، اما این فیلم قصد ندارد به یک اکشن کمدی تبدیل شود.
صحبت از حق رای زنان و اصلاحات اجتماعی در سراسر فیلم شنیده میشود، و باعث میشود کسانی که به سیستم سنتی سلسلهمراتبی وفادار هستند در مقابل قهرمانان داستان قرار بگیرند. در میان دیالوگهای معمولا سبک در این زمینه، یک مورد جلب توجه میکند: یک زن (سوزان ووکوما (Susan Wokoma)) که چایخانه او محلی برای آموزش هنرهای رزمی به زنان است به شرلوک هولمز میگوید بیتفاوتی شرلوک نسبت به مسائل سیاسی نشاندهنده روشنفکری او نیست؛ بلکه نشان میدهد او هیچ نیازی به تغییر دنیا ندارد.
شرلوک ویژگیهای مشابهی با خواهر کوچکش و مادرش دارد، اما این یکی از آنها نیست. مهمتر از جمع کردن سرنخها و استنتاجهای اولیه، این تفاوت دلیل اصلی برای آن است که Enola Holmes مسیر جدیدی را در اسطوره خیابان بیکر پیش بگیرد و مخاطبان جدیدی را با خودش همراه کند.
آریا مووی