پنج‌شنبه, می 2, 2024
خانهاخبارتاگ گالاگِر

تاگ گالاگِر

اخبار هنری : خواندن، فرهنگ، مؤلف‌

ــ از دیدگاه هنری ما با طرح این پرسش که فلان تابلوی مویه حضرت مریم کار میکل‌آنژ از نظر علمی چه تفاوتی با تابلوهای دیگر از همان موضوع دارد، نمی‌توانیم ارزش کار میکل‌آنژ را بدانیم. ما باید تابلوی او را چنان تجربه کنیم که گویی تنها شیء در نوع خود است. همان‌طور که یک آدم را تجربه می‌کنیم. آیا من زنم را برای این تجربه می‌کنم که منحصر به فرد است؟ یا به خاطر آن منش‌های که او شبیه همه انسان‌های دیگر دنیا هست یا نیست؟ اولی شعر اوست؛ دومی نثر او. اولی هنر اوست؛ دومی علم او. من مختارم او را تجربه کنم یا او را تئوریزه کنم.

درباره فیلم هم موضوع از همین قرار است. البته ما به هردوی این‌ها احتیاج داریم. اما علم بدون هنر به چه درد می‌خورد؟ تئوری بدون تجربه به چه کار می‌آید؟ تئوری‌‌های آدم درباره زنش بدون خود او چه معنایی دارد؟

دریغا که مطالعات سینمایی آکادمیک،‌ که چه بسا به مِلک طلق جامعه‌شناسانی بدل شده که دلبستگی عاطفی اندکی به هنر دارند، دارد در بیراهه‌های تئوریک، زبانشناختی و روانکاوانه خود را به نابودی می‌کشاند، چون جز خودش واقعیت دیگری ندارد. مانند نشانه‌شناسی که هرگز نتوانست نشانه‌ها را بیابد، این‌گونه مطالعات سینمایی هم این آگاهی را ندارد که چه داده‌هایی را جمع‌آوری و دسته‌بندی کند. حتی نمی‌داند منظور از داده واقعا چیست، چون داده شعر است، نه نثر ــ یگانه است نه مشترک. مطالعات سینمایی خواه‌ناخواه با فیلم‌ها (و آدم‌ها) به مثابه تبلیغات مرامی برخورد می‌کند، و این گزینشی است که تجربه‌ای را که ضروری پی افکندن علم است نابود می‌کند. زندگی به بازتابِ نارسیس تقلیل می‌یابد.

اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

مطالب مرتبط