شنبه, می 4, 2024
خانهنقد و یادداشتمحبوبِ مردم، مغضوبِ منتقدان

محبوبِ مردم، مغضوبِ منتقدان

اخبار هنری : نقد فیلم سینمایی «آقایان» (The Gentlemen) ساخته‌‌ی گای ریچی

شاید کم‌‌تر فیلمی در تاریخ سینما پیدا شود که دوقطبی بسیار خوب و بسیار بد در آن موج بزند. فیلم «آقایان» ساخته‌‌ی گای ریچی از آن دست فیلم‌‌هاست که این دوقطبی درباره‌‌ی آن ایجاد شده است. تا این لحظه که دارم درباره‌‌ی این فیلم می‌‌نویسم، حدود 50 هزار کاربر در سایت IMDB به این فیلم امتیاز 8.1 را داده‌‌اند و از سوی دیگر از 44 نقد منتقدان متاکریتیک، امتیاز متوسط 51 از 100، حاصل شده است. اما چه چیزی باعث این تفاوت نگاه میان مخاطبان عام و منتقدان نسبت به این فیلم وجود دارد. «آقایان» به مانند سایر فیلم‌‌های ریچی، در فصل جوایز حضور نداشت و در روزهای انتهایی ژانویه‌‌ی 2020، اکران شد. «آقایان» در ادامه‌‌ی فیلم‌‌های قبلی ریچی است، بدین صورت که مخاطبینش راضی‌‌اند و منتقدان ناراضی. گای ریچی از جمله شگفتانه‌‌های سینمای جهان است که همچنان نمودار فیلم‌‌سازی‌‌اش با همین تناقض ادامه می‌‌یابد.

گای ریچی از الگوی تکرارشونده‌‌ای در فیلم‌‌هایش استفاده می‌‌کند که در آن وقایع به صورت پینگ‌‌پنگی، تند و پشت سر هم به وقوع می‌‌پیوندند. فیلم‌‌های «قاپ‌‌زنی» و «شرلوک هلمز»های ریچی دقیقا از همین الگو تبعیت می‌‌کنند. این یکی از مهم‌‌ترین عواملی است که مخاطب عام، «آقایان» را دوست داشته است. ریچی در «آقایان»، اصلا از مدل فیلم‌‌سازی سابقش در فیلم‌‌های ذکر شده فاصله نگرفته و حتی رادیکال‌‌تر از فیلمی مثل «قاپ‌‌زنی» این ریتم و روند را تندتر کرده است. از طرف دیگر تکنیکِ کلاسیکِ بازی در بازی و روایت لایه لایه، عطش مخاطب را نسبت به دیدن یک فیلم بیش‌‌تر می‌‌کند. لهجه‌‌ی بریتیش شخصیت‌‌ها هم به تندتر شدن گفتار و دیالوگ‌‌ها کمک کرده است. کات‌‌های سریع، تعلیق و هیجان فیلم را شدت بخشیده است. تعلیق در قصه‌‌گویی، یکی از عناصر کلیدی «آقایان» به شمار می‌‌رود. به سکانس لو رفتن گلخانه‌‌ی میکی و حضور ورزشکاران باشگاه مشت‌‌زنی در این سکانس توجه کنید. فیلم‌‌ساز در یک غافل‌‌گیری جالب‌‌توجه، ورزشکاران را پیروز نبرد در گلخانه معرفی می‌‌کند و شخصیت‌‌های فیلم، کلیپ ساخته شده در گلخانه را که می‌‌بینند شوکه می‌‌شوند. اما تعلیق‌‌ها تا جایی چاره‌‌ساز هستند. فیلم‌‌ساز به حدی از این تعلیق‌‌ها استفاده می‌‌کند که دیگر گنجایش فیلم پر شده است، به‌‌طوری که در انتهای فیلم، فیلم با اشباع این غافلگیری‌‌ها، دیگر حرفی برای گفتن ندارد و به صورت الکن و غیرقابل باور به پایان می‌‌رسد. منظورم از غیرقابل باور بودن جایی است که پدرِ اصلان که روسی است برای انتقام وارد ماجرا می‌‌شود. این غافلگیری به حدی بزرگ است که دیگر فیلم ظرفیت آن را ندارد. به همین خاطر به‌‌طور یکباره و کاملا بی‌‌منطق (همان‌‌گونه که بی‌‌منطق آغاز شده بود)، به پایان می‌‌رسد. ریچی، از حدِ معمولِ غافلگیری عبور کرده است، شاید مخاطب از همین مورد لذت ببرد، اما مطمئنا تماشاگرِ «آقایان» از انتهای فیلم راضی نخواهد بود.

ساختار و لحن کمدی در میان خشونت‌‌های متعددی که فیلم در آن جریان دارد، توانسته هجویه‌‌ی جالبی از لندن به نمایش بگذارد. تأکید کارگردان بر جغرافیای لندن، هرچند در نظر منتقدان جهان تمسخری بیش نیست، اما اتفاقا به همین دلیل است که مخاطب به وجد می‌‌آید: کمدی هجوآمیز درباره‌‌ی لندنی که هیچ شباهتی به لندن ندارد!

کارکرد خشونت در فیلم، بدون تفکر خاصی ادامه یافته است. با دیدن «آقایان» یاد فیلم‌‌هایی مانند «ترمیناتور»، «جان سخت»، «جان‌‌ویک» و فیلم‌‌هایی از این دست افتادم. خشونت‌‌های این فیلم‌‌ها درست مانند خشونت «آقایان» بدون تفکر خاصی اتفاق می‌‌افتد. مثال واضحی که در «آقایان» وجود دارد، سکانس مُردنِ اصلان یا فرستاده‌‌ی درای آی، است که بدون هدف خاصی می‌‌میرند. اندیشه‌‌ای پشت خشونت این سکانس‌‌ها وجود ندارد که مخاطب به آن‌‌ها فکر کند. آن‌‌ها می‌‌میرند تا شخصیت‌‌های اصلی فیلم زنده بمانند. کشتن و خشونت، سرگرمیِ شخصیت‌‌های فیلم است.

بازی‌‌های فیلم، بازی‌‌های درخشانی نیستند ولی قابل تحمل هستند. در این بین، با دیدن متیو مک‌‌کانهی در نقش میکی، به خصوص در صحنه‌‌های خشونت‌‌بار فیلم، یاد لحظاتی از سریال «کاراگاهان واقعی» افتادم. چارلی هونام را پیش از این در نقش‌‌هایی با همین مختصات دیده بودم. هیو گرانت، تا انتهای فیلم نقشی خاکستری و زیرک را جذاب بازی می‌‌کند اما سکانس‌‌های نهایی فیلم به بازی او لطمه زده است. نقش‌‌هایی که از کالین فارل در ذهن دارم، این‌‌قدر کمدیِ سیاهی در خود نداشته‌‌اند. به همین دلیل سورپرایز فیلمِ ریچی برای من، بازی کالین فارل در نقش مربی باشگاه بود.

تدوین سرضرب روی کات‌‌ها، هیجان و تعلیق بیش‌‌تری را به ارمغان آورده است. فیلم‌‌برداری هم در جهت همین افزایش هیجان، کارکرد درستی به خود گرفته است. اما بعضی از دکوپاژهای کارگردان به نظر تعریف غلطی از موقعیت داده است، از جمله دکوپاژ سکانس حضور میکی در دفتر کار همسرش.

فیلم «آقایان» فیلمی است که آن را باید دید، نه به خاطر کمدی و خشونت درون آن، بلکه به خاطر همان چیزی که در ابتدای نوشته‌‌ام، به آن اشاره کردم. «آقایان»، شاید نزدیک‌‌ترین نمونه به فیلم نوستالژیک «قاپ‌‌زنی» است. فیلمی که به مانند «آقایان» در نظر مخاطبانش درخشان و در نظر منتقدان سینما، متوسط و ضعیف ارزیابی شد. «آقایان» را باید دید، چون در ادامه‌‌ی رفتارهای نادرِ متناقض بینندگان فیلم‌‌های گای ریچی است.

محمدرضا رسولی

اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

مطالب مرتبط