اخبار هنری:
هر ملتی با میراثهایی که از گذشتگانشان باقی مانده شناخته میشود.
آثاری که از گذشته به یادگار مانده، هویت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، تاریخی و… یک ملت است. ملتی که پیشینه نداشته باشد، هویت نیز نخواهد داشت.
هر کشور و دولتی همواره سعی در جمعآوری این میراث فرهنگی دارد تا هم هویت تاریخی خود را حفظ کند و هم سابقه فرهنگی خود را به رخ سایر ملل بکشد.
میراث به جا مانده از گذشتگان فانوس راه آیندگان بوده وخواهد بود. حفظ این آثار بسیار مهم و ارزشمند است، یک سرمایه ملی است که به باد دادن آن، فرهنگ ملتی را به باد خواهد داد. هر کشوری که ادعای قدمت و فرهنگ دارد، میراث به جا مانده از گذشتگان را به عنوان مدرک ارائه میکند. مطمئنا هر کشوری تاریخ و فرهنگ خود را دارد که برایشان ارزش والایی دارد. به عنوان مثال، هم کشوری با پیشینه فرهنگی و قدمت تاریخی چند هزار ساله به اسم ایران وجود دارد و هم کشوری چون آمریکا با قدمتی که هنوز به پانصد سال نرسیده است.
از لحاظ اخلاقی هیچ فرقی بین دولتها نیست، اما از لحاظ قدمت تاریخی و فرهنگی این تفاوت وجود داشته و خواهد داشت. کشورهای با قدمتی چون، یونان، مصر، چین و غیره با تکیه به پیشینه تاریخی، خود را ملتی با فرهنگ دیرین میخوانند. کشوری مانند آمریکا با اینکه قدمتی بسیار کمتر از سایر ملل دارد، اما در حفظ میراث اندک خود بسیار کوشاست و مراکز و حوزههای متعدد و مجهزی برای نگهداری آن دارد.
متاسفانه کشور با قدمت چند هزار ساله و با فرهنگی مانند ایران بزرگ، آنچنان که باید در حفظ میراث فرهنگی خود کوشا نیست. با تاسف باید گفت، بسیاری از میراث فرهنگی و تاریخی ما به دست باستانشناسان سایر ملل از زیر خاک بیرون آورده شدهاند.
حفظ میراث فرهنگی تنها به عهده دولتها نیست، بلکه مردم هم باید از این یادگارها و ماندگارها حفاظت کنند. ناگفته نماند بسیاری از آثار به جا مانده از گذشتگان توسط مردم حفظ شدهاند. مردم چنان از این آثار مراقبت کردهاند که پس از قرنها، همچنان باقی ماندهاند.
زمانی که دولت دست روی میراث فرهنگی گذاشت، اتفاقات خوبی رخ داد، اما در برخی از مناطق موجب ناراحتی مردم شد، برای همین انگیزه خود را برای حفظ آثار از دست داده و غارتگران که عرصه را باز دیدند به تاراج آثار تاریخی و فرهنگی پرداختند.
هر چند سازمان میراث فرهنگی توانست بسیاری از آثار را حفظ کند، اما بسیاری از آثاری را هم که شناسایی و ثبت کرده بود در معرض نابودی قرار گرفته و حتی برخی از این مکانها به محل سکونت و کار عدهای تبدیل شدهاند. وظیفه سازمان میراث فرهنگی ثبت و حفظ این آثار است، نه اینکه پس از ثبت کردن آنها را رها کند. بیشک برای حفظ آثار مردم هم باید مشارکت داده شوند، در غیر این صورت این آثار ارزشمند هرگز حفظ نخواهند شد.
بارها دیده و شنیده شده که عدهای دلسوز برای حفظ آثار تاریخی و فرهنگی محل زندگی خود به سازمان میراث فرهنگی مراجعه کردهاند، اما آنان را در دست اندازهای اداری انداخته و فراری دادهاند.
این درست که پیگیری و به نتیجه رسیدن هر کاری احتیاج به مقررات اداری دارد، اما نباید آنچنان سخت گرفت که ارباب رجوع را فراری داد، آن هم کسانی که دلشان برای تاریخ و فرهنگ این کشور بزرگ میسوزد. برای موفقیت، مردم را باید در همه امور مشارکت داد، اگر غیر از این باشد هیچ کاری پیش نخواهد رفت.
در طول تاریخ این مردم بودهاند که میراث فرهنگی و معنوی را حفظ کردهاند، آن هم به بهترین وجه. اگر مردم دلسوز نبودند، یک هزارم این آثار هم باقی نمانده بود. البته هستند کسانی که همواره در پی غارت اموال تاریخی هستند، اما مردم مقابل آنان ایستادهاند. وقتی دولت متصدی امری میشود، مردم نقش خود را کمرنگ میبینند، برای همین کنار میکشند.
شاهد اماکنی بودهایم که توسط میراث فرهنگی ثبت شده است، اما یا رو به ویرانی نهاده یا از آنجا به عنوان محل سکونت و کار استفاده میکنند، حتی به آغل گوسفندان و دیگر چهارپایان نیز تبدیل شدهاند.
آیا حفظ میراث فرهنگی یعنی، ثبت آن محل و رها کردنش به امان خدا یا مراقبت از آن برای حفظ آثار ارزشمند فرهنگی؟ ثبت کردن را که همه میدانند و میتوانند، مراقبت مهم است که کمتر به آن اهمیت داده میشود.
متاسفانه بسیاری از اماکنی که در اختیار سازمان اوقاف قرار دارند، حال و روز مناسبی ندارند، به خصوص گورستانهای قدیمی که به قبرستان آثار فرهنگی تبدیل شده اند. هر کدام از این مکانها اگر به درستی مراقبت شده و بازسازی شوند، به مکانی فرهنگی تبدیل میشوند که گردشگران بسیاری را جذب خواهند کرد. متاسفانه غافل هستیم از گنجینههایی که از گذشتگان برای ما به ارث گذاشته شده است. باید میراث دار بود، نه میراث خوار. به این اصل همه، از دولت گرفته تا مردم باید پایبند باشند تا میراث غنی این سرزمین بزرگ حفظ شود.
سیدرضا اورنگ