یادداشتی بر فیلم «آن شب» – سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

اخبار هنری : نمیتوانم جلوی خنده ام را بگیرم؛ مثل باقی تماشاگران سالن. اگر بخواهم جلوی خودم را بگیرم و به فیلم رحم کنم می گویم: آن شب یک کپی بد از فیلم بد شاینینگ کوبریک است؛ اما از آنجا که آدم بی رحمی هستم می گویم: آن شب یک شوخی بزرگ است؛ یک فیلم کاملا مضحک، بی ارزش و «غیر قابل تحمل».

کارگردانش جنبه ی تکنیک را ندارد؛ هر چه بلد هست و نیست را استفاده می کند تا بالاخره یک «چیزی» در بیاورد. اما ناتوان است؛دوربینش منقطع و بی شخصیت است. گاهی روی دست و لرزان، لحظه ای دیگر اکستریم لانگ و با فاصله ی زیاد از شخصیت ها و نظاره گر آنها؛ و در باقی نماها اکستریم کلوز بازیگران بی استعداد و فاقد میمیک برای دوربین.

قابل پیش بینیست؛قبل ازاینکه حتی بخواهد بترساند – یا بازی دهد، تماشاگر حرکت بعدی اش را می خواند و به او نیشخند می زند.تعلیق ندارد؛لق دارد! از یک حربه – غیب شدن و ناگهان ظاهر شدن و صداهای بیرون محیط – بارها و بارها استفاده می کند و تبدیل به موتیف می کندش؛ موتیفی که حکم تحقیر کارگردانش را به دست تماشاگر امضا می کند.

کات ها و حرکات دوربین آماتورگونه می نمایاند. دوربین ملق می زند؛ سیصد و شصت درجه بین زمین و هوا میچرخد تا یک هلی شات ساده از حرکت ماشینی در جاده – که این را هم از کوبریک دارد – بگیرد.زیادی روی نماها مکث می کند و زوم این ها وحشت را به زور می خواهد به شخصیتش تحمیل کند. گاهی هم دوربین، سوبژکتیو نوزاد می شود؛ احمقانه نیست؟!

کات ها هم در ادامه ی این دوربین بی شعور می آید و دائما احساس ما را از صحنه و شخصیت ها به تصویری کاریکاتوری از راهرو یا آن پسر بچه یا حتی یک تابلوی ماگریتی – مثل اینکه آقای کارگردان انتلکت هم هست – پرت می کند؛ و نابلدی فیلمساز را به اوج می رساند. سودای سیمرغ؟ کارگردان باید فعلا درسودای فرار از سالنِ سینماهایی باشد که تماشاگرانش او را «هو» می کنند.

 

یاشار یوسفی

آخرین خبرها

اخبار مرتبط