جمعه, آوریل 26, 2024
خانهپارادیزو«آشوب»؛ کابوسی در بیداری و شعری برای تشییع جنازه پایان جهان

«آشوب»؛ کابوسی در بیداری و شعری برای تشییع جنازه پایان جهان

اخبار هنری : 

فيلم «آشوب» ساخته معروف «آكیرا كوروساوا» بهترين فيلم جنگی تاريخ سينمای ژاپن است. روزنامه يوميوری شيمبون در گزارشی به معرفی بهترين فيلم های تاريخ سينمای ژاپن با موضوع جنگ پرداخت كه در ميان 10 اثر منتخب، سه فيلم از «كورواساوا»، كارگردان صاحب‌نام سينمای جهان به چشم می‌خورد.

در رتبه اول این فهرست، فیلم «آشوب» قرار دارد. این فیلم جایزه اسکار بهترین طراحی لباس را گرفت و در جوایز بفتا انگلیس و دیوید دوناتلو ایتالیا به عنوان بهترین فیلم خارجی انتخاب شد.
«سینما جریان» در بخش سوم از مطالب مرتبط با تاریخ سینمای ژاپن به دیدگاه ها و تجارب «آکیرا کوروساوا» (مشاهده در این لینک) پرداخت. در بخش چهارم از این سلسه مطالب، به بررسی فیلم «آشوب ـ Ran» ساخته «اکیرا کوروساوا» محصول سال ۱۹۸۵ پرداخته ایم.

«آشوب ـ Ran»
در ژاپن قرن شانزدهم؛ «هیدتورا ایچی مونجی» حاکم ۷۰ ساله سه قصر در ناحیه «اونو»، پس از سال‌ها حکومت مستبدانه، تصمیم می گیرد از مقام ریاست خاندان خود کنار رود، در حالی که می‌خواهد عنوان سرور بزرگ و ۳۰ سامورایی را برای خود حفظ کند. او پسر بزرگش «تارو» را به عنوان رئیس جدید خاندان به جای خود می نشاند و حکومت دو قصر را به دو پسرش «جیرو» و «سابورو» می دهد. «سابورو» این تقسیم حکومت را به استهزا می‌گیرد و «هیدتورا»ی خشمگین او را طرد و از ارث محروم می کند. یکی از ملازمان، «تانگو» نیز که از «سابورو» طرفداری می‌کند مورد غضب واقع می شود این ماجرا در حضور دو رهبر خواندن های همسایه که قبلاً «هیدتورا» بر آن پیروز شده اتفاق می افتد و هر دوی آنان دخترانشان را برای ازدواج با «سابورو» پیشنهاد می کنند. «سابورو» طرد می شود اما «تانگو» همچنان در خدمت «هیدتورا» باقی می ماند.

در کاخ اول همسر مکار «تارو» که در قدیم خانواده‌اش به دست «هیدتورا» قتل عام شده اند و سال ها منتظر انتقام بوده «تارو» راتحریک می کند تا پدرش را از خود براند. «هیدتورا» ی آزرده از این بی وفایی همراه دلقکش «کیوامی» و افرادش آنجا را ترک می کنند به قصر دوم می رود. اما «جیرو» نیز به فرمان «تارو» افراد «هیدتورا» را نمی پذیرد و تنها همسر «جیرو» یعنی «سوئه» که یک بودایی معتقد است از «هیدتورا» استقبال می کند. اما در آنجا هم مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و پس از طرد از قصر سوم نیز بدون آذوقه و غذا با همراهانش آواره بیابان ها می شود. در این میان «تارو» در نبردی که با «جیرو» صورت می پذیرد کشته می شود. با کشته شدن او؛ «سابورو» نیز از جنون می میرد…
طرح ساختن این پروژه که اوج کمالگرایی کوروساوا ست به خاطر هزینه بالای تولید ۱۰ سال مسکوت مانده بود. حتی مشهور است که فیلم «کاگه موشا» تمرینی برای ساختن این حماسه حیرت‌انگیز بود. بالاخره با تلاش «سیلبرمان» تهیه‌کننده آثار لوئیس بونوئل، این طرح که با هزینه ۱۱ میلیون دلاریش از پرخرج ترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن به شمار می آید به مرحله اجرا می رسد.

نقد و بررسی
آشوب با اقتباسی دوردست از «شاه لیر» اثر ویلیام شکسپیر روبه‌رو شد، ولی کوروساوا نیز داستانی در ذهنش داشت. آن هم الهامی از داستان یک فرمانده جنگ مربوط به قرن شانزدهم به نام «موتوناری موری ـ Motonari Mori» بود که قلمروی خود را میان سه پسرش تقسیم می کند. هدف فیلمساز این بود که ایده ای را که ۳ جایگزین به اراده پدرشان خیانت می کنند و در نهایت یکدیگر را می کشند، توسعه دهد و سناریو میان این داستان و داستان شاه لیر کماکان در حال حرکت است.
اما فیلم با توجه به سهم خود در رابطه با تاریخ ژاپن و سنت های آن به طور قابل توجهی از کار شکسپیر دور می شود. در جایی که «لیر» پیر به واسطه عشق دختران شاهد درگیری‌های درونی در برابر تجزیه پادشاهی خود تسلیم می شود، «هیدتورا» با احساس فردگرایانه قلمرو فئودالی اش را میان فرزندانش تقسیم می کند تا به پشتوانه آن با یکدیگر متحد شوند. در مورد اول هرج ومرج بیش، از هر چیز ناشی از یک آسیب درونی و شخصی است و آن هم خاص شخصیت های روان و رنجور شکسپیر است، ولی در حالت دوم استبداد و هرج و مرج که از نظر کوروساوا برای مقاومت در برابر تمایلات ویرانگر خاص انسان هاست، نمایان می شود.

بنابراین شاهد یک مارپیچ تخریب هستیم که با نابودی روشمند ۳ قصر موروثی توسط این سه پسر صورت می گیرد و آن چنان که خواهیم دید پدر به تدریج در جنون غرق می شود. رابطه بین قدرت جنون یک موضوع اساسی در فیلم آشوب است. اما از دیدگاه انسان گرایانه کوروساوا جنون «هیدتورا» دو جنبه دارد: یکی اینکه او اراده و قدرت خود را در سلطه، به واسطه خون و اسارت کسب می‌کند و دوم اینکه اعمال او نمایانگر ظهور آگاهی در مقابل این شیوه عمل جنایتکارانه و مجرمانه است.
«هیدتورا» هنگامی عصبانی می شود که می بیند نه تنها نتوانست پادشاهی خود را به فرزندانش انتقال دهد بلکه نظام ارزشی او بر اساس تسخیر قدرت از طریق بربریت، محکوم به نابودی و گسترش شر از طریق شر شده است. شری که در گذشته دامان قربانیانش را گرفته از دو عروسش تا فرزندانش، تا ملازمانش، تا تمامی مردم.

اجتناب ناپذیری ویژگی اساسی در موضوع این فیلم است که کل فیلم با آن پوشانده می شود. «سابورو» فرزند کوچک تر که از همان آغاز کار هنگام تحویل قدرت به خانواده خود اعلام کرد که عمل پدر تمام امیدها را نابود می‌کند و این وحدت هیچ‌گاه صورت نخواهد پذیرفت. مانند قضیه سه پیکان که به صورت فردی نمی شکند. در واقع «کوروساوا» با تمسخر این مثال بسیار معروف، ناکارآمدی منطق را در برابر اجتناب ناپذیری و قضا و قدر رو می کند. این تجزیه ناپذیری به صورت غیر رسمی توسط خود کوروساوا انجام می گیرد تا جایی که «سابورو» در مقابل «هیدتورا» جمع پیکان ها را می‌شکند و به او ثابت می‌کند که گریز از وحدت اجتناب‌ناپذیر است.
قدرت ذاتی فیلم «آشوب» از رویکرد تغییر و تحول پذیری آن ناشی می شود، که شاهدی بر اطمینان «کوروساوا» دارد که این تحول پذیری؛ از خشونت و برخوردهای روانی به جای آرامش و تعادل اولیه فیلم، خبر می دهد. نماهای نخستین فیلم با آن تصاویر منظم ابرها، خورشید و عناصر آرام و زیبا نشانه‌های هشدار دهنده ای در ادامه داستان دارند و آن مثله شدن فرماندهان و سربازان و انسان های بیگناه دیگر است.

نتیجه گیری داستان بسیار وحشتناک است: انسان ها توسط خدایان رها شده اند. تصاویر همراه با یک موسیقی بسیار مهیج و تحریک کننده همراه می‌شود و به ما اینگونه می نمایاند که در کابوسی در بیداری به سر می بریم. ثبات به بی ثباتی تبدیل می شود و «هیدتورا» با آن سقوط های پی در پی؛ از کشته شدن فرزندان تا از میان رفتن مردان و زنانش به شبحی مبدل می شود. شبحی که همچنان بدون هیچ مانعی در مقابل لشکریان ظاهر می گردد و پله‌های سقوط قلعه را یکی پس از دیگری طی می‌کند و سپس در یک قاب، با عمق میدان بزرگ تماشاگر، خودخواسته از موقعیت دور می شود و با ترسی آمیخته با غم و اندوه، شهادت می‌دهد که به دام افتاده است.
«کوروساوا» در این فیلم از رنگ استفاده بی‌نظیری کرده است. تصویری واقعی از رنگ های متضاد. او در این فیلم یک قدم رو به جلو می نهد و به تحقیقات رنگ سنجی خود نقشی نمادین و نمایشی می‌بخشد. «آشوب» در واقع یک پالت رنگ چشمگیری است که به شکل گیری تابلوهای زندگی واقعی کمک می‌کند. چنانکه با رنگ ها به تماشاگر، آنچه را جستجو می کند، می فهماند. از استفاده معکوس رنگ‌ها و تضاد آنها در لباس ها تا به کارگیری عناصر تضاد طبیعی از دامنه کوه فوجی تا چمنزارهای سوخته پای قلعه ها.
کوروساوا که نگاهی دور و در عین حال ناامیدانه به ژاپن فئودالی می‌اندازد، «آشوب» را به سان یک شعر زیبا می‌سراید، شعری برای تشییع جنازه پایان جهان و این اثر را چون دستاوردی هشدار دهنده برای آینده‌، برای مخاطبین یک شاهکار دراماتیک به نمایش در می آورد.

منبع:
les acacias
Ronny chester le 25 avril 2016

نویسنده : مترجم : مهدی عباسی

اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

مطالب مرتبط