اخبار هنری : بارت و سینما ــ ترجمهٔ مازیار اسلامی
چهرهی همچون گذار گاربو دو مرحله شمایل شناختی را به هم پیوند میزند، گذر از خوف به مهر را تضمین میکند. همچنانکه همه میدانند، امروزه در قطب دیگری از این تکامل هستیم: چهرهی آدری هپبورن، برای مثال، نه بخاطر موضوع خاصش (زن همچون کودک، زن همچون ملوسک) بلکه بخاطر شخصیتش، و ویژگی یگانه چهرهاش که چیزی از ذات در آن دیده نمیشود، اما پیچیدگی بیکرانی از کارکردهای ریخت شناختی شکلش دادهاند، منحصر به فرد شده است. غرابت چهرهی گاربو، به مثابه یک زبان، حاصل نظم مفهوم بود؛ در حالیکه غرابت چهرهی هپبورن حاصل نظم ماده است. چهرهی گاربو یک ایده است، چهرهی هپبورن یک واقعه.