اخبار هنری : فیلم سینمایی شنای پروانه اولین ساختۀ سینمایی محمد کارت و تهیهکنندگی رسول صدرعاملی است که در بخشهای نگاه نو و سودای سیمرغ حضور داشت. این فیلم مضمونی اجتماعی دارد و توسط محمد کارت، حسین دوماری و پدرام پورامیری نوشته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: در جنوب شهر، شنای پروانه طوفان به پا میکند.
محمد کارت که در عرصه سینمای مستند کارگردانی شناخته شده است و فیلمهایی مثل «آوانتاژ» و «بچهخور» را در کارنامه داشته، اولین فیلم سینمایی خود را بعد از فیلم کوتاه موفق «بچه خور»، با نام «شنای پروانه» ساخته است. سینمای ایران چند سالی است که به نمایش طبقهی مستضعف و خشونت خفقانآور زندگی آنها علاقه پیدا کرده و مخاطبان با این طیف ارتباط برقرار میکنند چرا که با این شخصیتها همذاتپنداری میکنند و روندی که با «ابد و یک روز» سعید روستایی شروع شد در سالهای بعد سیر صعودی یافت و از سال 94 به این سو، هر سال دستکم یک فیلم با محوریت طبقه متوسط و محلات پایین شهر در جشنواره حضور داشته است. سال گذشته «متری شش و نیم» و دو سال گذشته «مغزهای کوچک زنگزده» ترسیمکنندهی همین جغرافیا بودند و میتوان گفت فیلم محمد کارت، دربردارنده فاکتورهای هردو کار است.
محمد کارت فضایی را که دربارهی آن فیلم ساخته، به خوبی میشناسد. تمام دستگرمیها یا تجربیات فیلمهای کوتاه و مستند کارت در فیلم «شنای پروانه» جمع شده است و از این رو، جهان اثر، جهانی باورپذیر و واقعی است و پیرو همین شناخت، شخصیتپردازی، دیالوگنویسی، طراحی صحنه و لباس و فضاسازی اثر بسیار با کار همخوانی دارد. محمد کارت به خوبی متوجه این موضوع بوده که با نمایش جزئیات زندگی این آدمها، خود به خود تماشاگر را میخکوب میکند. قصهی جنوب شهری، ناموس، قاچاق، ارازل و اوباش، مستی، گندهلاتی، جنایت، مواد مخدر و غیره همه و همه در «شنای پروانه» به درستی کنار هم قرار گرفتهاند، طوریکه هیچکدام از چارچوب فیلمنامه بیرون نمیزنند.
فیلم در عین حال که مردانه به نظر میرسد نسبت به زنان نیز بیتوجه نیست. هر یک از زنان فیلم از مادرِ حجت گرفته تا زنی با نام مردانه که پانتهآ بهرام با ظرافت نقشش را ایفا کرده است، همه و همه قربانیانِ انتخابها و تصمیماتِ اشتباه مردانِ زندگی خود بودهاند.
«شنای پروانه» شروع خیلی خوبی دارد. آغاز فیلم با به هم ریختن شهر توسط دار و دستهی هاشم تکاندهنده از کار درآمده است. نیمهی اول فیلم به مراتب جذابتر است. تکلیف قصه زود روشن میشود. حادثه اتفاق میافتد و بعد مخاطب است که دنبال قهرمان راه میافتد تا از عاقبت ماجرا سر در بیاورد. لوکیشنی که همان ابتدا میبینیم با آتشی که زبانه میکشد، خطرناک به نظر میرسد. نقش حجت با بازی نسبتا خوب جواد عزتی شباهتی به برادرش هاشم با بازی امیر آقایی ندارد. با این وجود اوضاع به گونهای پیش میرود که حجت ناچار میشود سررشتهی امور را در دست گرفته و با آدمهایی دست به یقه شود که پیش از این تمایلی به درگیری با آنها نداشت. جواد عزتی در «شنای پروان»ه حرف جدیدی ندارد. او بازی متفاوتی رو نمی کند و از موقعیت های نابی که در این فیلم برایش پیش آمده، به خوبی استفاده نمیکند. بازی او خلاصه شده است در نگاههای «ماجرای نیمروز»ی و داد و فریادهای «لاتاری» و خشم فروخورده «جاندار» که اتفاقا این مورد آخر تنها نقطهی اشتراک «جاندار» و «شنای پروانه» نیست. کارگردانان «جاندار» اینجا در نوشتن فیلمنامه با محمد کارت همکاری داشتهاند.
فیلم از نظر فنی و تکنیکی قابل قبول است؛ فیلمبرداری و قابهایی که فیلمبردار در «شنای پروانه» ساخته، در خدمت ریتم فیلم است و تدوین فیلم نیز به این موضوع کمک کرده است. تقطیع درست نماها، تعلیق مناسب، زمانبندی خوب و اندازه درست نماها از ویژگیهای قابل اشاره فیلم است. صحنههای مستندِ فیلم خوب است و ما در جاهای مختلف از نزدیک شاهد اتفاقات و ماجراها هستیم. یکی از جذابیتها، نقاط مثبت و فاکتورهای اصلی «شنای پروانه» بازی بازیگران نقشهای مکمل آن است. بازیگران نقشهای مکمل فیلم نقش مهمی در موفقیت فیلم داشتهاند.
پانتهآ بهرام در «شنای پروانه» منحصربهفردترین نقش فیلم را ایفا کرده است است و تعیین بهترین بازی فیلم کمی دشوار است ولی شاید بازی پانتهآ بهرام در «شنای پروانه» را بتوان به عنوان به یادماندنیترین نقشآفرینی این اثر و خود بهرام به حساب آورد.
علی شادمان طوری در «شنای پروانه» با گریم و لحن و صدای متفاوت نقشآفرینی کرده که حتی برای شناختن او به چند لحظه فکر و حتی پرسش از باقی مخاطبان نیاز است. همین نقش کوتاه او بسیار زیبا و با خلاقیت است.
نقش امیرآقایی هم کوتاه است اما اینکه امیر آقایی چطور تجربه یک گندهلات را تا این حد با جزئیات به اجرا درآورده بسیار قابل ستایش است. کمترین نقش در میان بازیگران فرعی فیلم را طناز طباطبایی برعهده دارد ولی قصه فیلم در مورد همین حضور چند دقیقهای شکل میگیرد و سختترین وظیفه طناز طباطبایی بوده که باید گفت در این مورد کاملا موفق عمل کرده است.
فیلم «شنای پروانه» شاید شاهکار نباشد، اما داستان خوبی دارد. خوشریتم و خوشروایت است. کارت در اولین تجربهی سینمایی بلندش، موفق میشود که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص سینما را راضی نگه دارند. کاش فقط موفقیت فیلمهایی مثل «ابد و یک روز»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و احتمالا امسال «شنای پروانه» باعث نشود دچار یک سندروم جدید شویم. سندروم فیلم ساختن دربارهی طبقهای که در اقلیت است اما در دو سه سال اخیر به نظر میرسد تصویر آنها در سینما احاطهمان کرده است. «شنای پروانه» میتواند مخاطبش را میخکوب کند، هرچند که چیز جدید و شگفتانگیزی برای گفتن نداشته باشد.
مسعود ریاضی مقدم