اخبار هنری : هر سال با عبور از نیمه تابستان فصل سریالها به پایان میرسد و دوره فیلمهای پر سر و صدا آغاز میشود؛ فیلمهایی ساخته کارگردانهای اسم و رسمدار یا تازهکار که اکثرشان برای گرفتن جوایز سینمایی دورخیز میکنند تا اسم خود و سازندگانشان را کنار اخبار مرتبط با اسکار و گلدن گلوب و جوایز مشابه قرار بدهند.
امسال هم از این قاعده مستثنی نیست و فیلمهای کنجکاویبرانگیزی ساخته شدهاند که میشود حدس زد در ماههای آینده و وقتی فصل جوایز فرا میرسد شانس جایزه دارند و میتوانند افتخاراتی به دست بیاورند؛ فیلمهایی که سایت «ایندیوایر» تلاش کرده در این مطلب آنها را فهرست کند.
مرد ایرلندی
مرد ایرلندی بازگشت مارتین اسکورسیزی به درام گانگستری به حساب میآید. اتفاقی که از مارتی کبیر انتظارش را داشتیم. در این فیلم بازیگران فیلم «رفقای خوب»، رابرت دنیرو و جو پشی دوباره در کنار هم قرار میگیرند. این فیلم از جلوههای ویژه برای جوان سازی استفاده کرده و هزینه تولید را تا ۱۶۰ میلیون دلار بالا برده است. مرد ایرلندی فیلمی نیست که بتوان به سادگی از آن چشم پوشید.
داستان ازدواج
نوا بامباک تا به حال در زندگی شغلی اش یک بار نامزد اسکار شده است (بهترین فیلمنامه غیراقتباسی برای «ماهی مرکب و نهنگ»). اما پیشبینی میشود «داستان ازدواج» جایزههای زیادی را برای او به ارمغان آورد. نتفلیکس این درام را با بازی آدام درایور و اسکارلت جوهانسون برای رقابت به ونیز وسپس به جشنواره فیلم تورنتو و نیویورک فرستاده است.
شنیده میشود این فیلم در جشنواره تلوراید هم شرکت خواهد کرد. با این حساب فیلم بامباک با عنوان غیرمعمولش در هر چهار جشنواره اصلی پاییزی شرکت خواهد کرد. نتفلیکس پارسال «روما» را در همین چهار جشنواره شرکت داد و در نهایت در ۱۰ بخش نامزد اسکار شد، اتفاقی که امیدوار است با «داستان ازدواج» تکرار شود.
بروکلین بیمادر
ادوارد نورتون پس از دو دهه با فیلم معمایی «بروکلین بیمادر» که داستانی را در دل نیویورک دهه پنجاه تعریف میکند به صندلی کارگردانی بازگشته است. این فیلم بر اساس رمانی با همین نام است که در سال ۱۹۹۹ توسط جاناتان لتام نوشته شده است. نورتون در این فیلم در نقش کارگاه خصوصیای که سندروم تورت دارد و بهدنبال قاتل استادش میگردد به ایفای نقش میپردازد.
برادران وارنر این درام را در جشنواره تورنتو نمایش میدهد و امیدوار است که نورتون هم در جایگاه کارگردانی و هم بازیگری توجهها را به خود جلب کند. نورتون تا به حال سه بار برای بازیگری (ترس کهن، تاریخ مجهول امریکا ایکس و مرد پرندهای) نامزد اسکار شده است، پس این اتفاق دور از ذهن نخواهد بود.
رنج و افتخار
پس از آنکه آنتونیو باندراس جایزه بهترین بازیگر مرد را در جشنواره کن از آن خود کرد «رنج و افتخار» پدرو آلمودووار فراخوان اسکار خود را با حضور تمام و کمال خود در جشنواره نیویورک و تورنتو شروع خواهد کرد.
خیلیها انتظار دارند که این فیلم، انتخاب اسپانیا برای اسکار بهترین فیلم خارجی زبان باشد. دستهبندیای که پیش از این آلمودووار با فیلم «همهچیز درباره مادرم» جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد. سونی در دستهبندیهای بهترین بازیگر، بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی (تنها دستهبندیای که فیلمساز توانست در آن برای فیلم «با او حرف بزن» جایزهای کسب کند.) به این فیلم امیدوار است.
انگل
بونگ جون هو با بردن نخل طلای کن امسال بهعنوان اولین فیلمساز کرهای تاریخساز شد. آیا پارازیت میتواند با به دست آوردن اولین نامزدی اسکار در دسته بهترین فیلم بینالمللی دوباره برای کره جنوبی تاریخساز شود؟ پارسال فیلم «سوختن» با وجود تحسین منتقدان، نامزد اسکار نشد؛ در نتیجه هنوز بار روانی زیادی روی این فیلم وجود ندارد. انگل نیز در دو جشنواره مهم پاییز یعنی جشنواره تورنتو و نیویورک حاضر است علاوه براین با در نظرگرفتن پیشینه و احترام زیادی که برای کارگردان فیلم وجود دارد، امیدی به رقابت فیلم در دستههای اصلی نیز هست.
پرتره بانویی در آتش
«پرتره بانویی در آتش» با بردن جوایزی از جمله جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره فیلم کن طوفان بهپا کرد. این احتمال وجود دارد که «پرتره…» انتخاب رسمی فرانسه برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان باشد. شرکت نئون این فیلم را نیز در جشنوارههای نیویورک و تورنتو نمایش خواهد داد. دور از انتظار نیست که نئون با وجود «پارازیت» و «پرتره بانویی در آتش» وارد جریان جوایز اسکار امسال بشود.
روزی زیبا در محله
ماریل هلر با «آیا هرگز میتوانی مرا ببخشی» اوایل امسال سه نامزدی اسکار به دست آورد که شامل جایزه بازیگری برای ملیسا مککارتی و ریچارد ای. گرنت میشد. سونی پیکچرز انتظار چنین نتیجهای را برای «یک روز زیبا در همسایگی» درام زندگینامه هلر دارد که درباره شخصیت تلویزیونی دوست داشتنی فرد راجر است. این درام در جشنواره تورنتو با ایفای نقش تام هنکس در نقش اصلی به نمایش در خواهد آمد. زمزمههایی از شانس بالای تام هنکس برای اسکار شنیده میشود.
رحمت
پس از بردن جایزه بزرگ داوری در ساندنس، چینوی چوکوو، «رحمت» درام زندان خود را به امید دریافت جایزه برای بازیگر نقش اصلیش آلفری وودآرد وارد جشنواره جهانی فیلم تورنتو کرد. نئون این فیلم را از۲۷ دسامبر پخش خواهد کرد. با توجه به اجراهای قوی و موضوع اجتماعی داغش «رحمت» میتواند در صورت عملکرد مناسب لئون رقابت خوبی داشته باشد. اجرای موفق در جشنواره جهانی فیلم تورنتو اولین قدم است.
فورد علیه فراری
جیمز منگلد بعد از کارگردانی فیلم ابرقهرمانی فاکس «لوگان»، به درام تاریخیای برمیگردد که داوران اسکار به آن خوب رأی خواهند داد. فیلم اخیر منگلد «فورد علیه فراری» با بازی کریستین بیل و مت دیمن به سراغ داستانی واقعی رفته است.
جایی که کارخانه فورد در سال۱۹۶۶ تلاش میکند در مسابقه ۲۴ساعته لمانز پیروز شود. منگلد سابقه شگفتانگیزی در اسکار دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید. فیلم «دختر، از هم گسیخته» و «راه رفتن روی خط» به ترتیب برای آنجلینا جولی و ریز ویترسپون اسکار به ارمغان آوردهاند. علاوه بر این «راه رفتن روی خط» نامزد ۵ جایزه اسکار شد. «۳:۱۰ به یوما» هم دو نامزدی دیگر را برای منگلد به همراه داشت. این فیلم در جشنواره جهانی فیلم تورنتو ارائه خواهد شد و شایعاتی مبتنی بر حضورش در تلوراید وجود دارد.
جوکر
«بلک پنتر» رایان کوگلر اولین کامیک بوکی است که توانست نامزد بهترین فیلم اسکار شود. آیا «جوکر» تاد فیلیپس میتواند دومی باشد؟ شرکت برادران وارنر این فیلم را که واکین فینیکس در آن بازی کرده، پیش از نمایش در جشنواره جهانی فیلم تورنتو برای رقابت به ونیز فرستاد. برگزارکنندگان هر دو جشنواره زبان به تحسین این فیلم و بازی فینیکس گشودهاند. فینیکس در این فیلم در نقش جوکر، ضدقهرمان بتمن، به ایفای نقش میپردازد. هیث لجر پیش از این جایزه بهترین بازیگر را برای نقش جوکر در «شوالیه تاریکی» نولان گرفت. انتظار میرود فینیکس هم امسال از مدعیان این جایزه برای نقش اصلی باشد.
«فقط رحمت»
قبل از اینکه داستین دانیل کرتون با «شانگ- چی» به دنیای سینمایی مارول بپیوندد، انتظار میرفت که همهمههای اسکار را با درام دادگاهی «فقط رحمت» (با حمایت شرکت برادران وارنر) به خود جلب کند. این فیلم برای کرتون تجدید دیداری با ستاره فیلمهایش بری لارسون در «بخش کوتاهمدت شماره ۱۲» و «قصر شیشهای» بود. همچنین در این فیلم مایکل. بی. جردن در نقش اصلی به ایفای نقش میپردازد.
این درام پیش از اکرانش برای کریسمس در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به نمایش درخواهد آمد. «فقط رحمت»، داستان وکیل فارغالتحصیلی از هاروارد، براین استیونسن است که برای تبرئه مرد آلابامایی(جیمی فاکس) که به اشتباه به مرگ محکوم شده میجنگد. لارسن و فاکس هر دو از برندگان اسکارند وجردن هم در صورت اثبات شایعات درباره بازی اخیرش بالاخره میتواند اولین عنوان نامزدی را کسب کند.
«ماهی طلایی»
یکی دیگر از فیلمهای برادران وارنر که شانس زیادی برای کسب جایزه دارد، «ماهی طلایی» جان کرولی، اقتباسی از رمان پرفروش دونا تارت است. آخرین فیلم کرولی «بروکلین» در ژانر داستان بلوغ -عاشقانه بود که در سه دسته نامزد جایزه اسکار شد: بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر زن برای سرشا رونان. حال با وجود انتخاب داستانی که ظرفیت جایزه داشته و گروهی پرستاره (انسل الگرت، نیکول کیدمن، سارا پالسن، لوک ویلسن و جفری رایت) «ماهی طلایی» حتماً توجه کارشناسان را در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به خود جلب میکند.
«فرانکی»
سونی پیکچرز کلاسیک با انتخاب «فرانکی» ایرا ساکس با بازی ایزابل هوپر حضورش را در کن قطعی کرد. سونی پیکچرز کلاسیک این درام مورد تحسین منتقدان را پیش از اکرانش در ۲۵ اکتبر به جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو میآورد. هوپر بهترین شانس فیلم برای نامزدی اسکار بوده اما ورود او به این رقابت نیازمند جلب نظرها در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو است. هوپر اولین نامزدی اسکار خود را در سال ۲۰۱۷ برای فیلم «او» به دست آورد.
«اسم من دلمایت است»
ادی مورفی (دختران رؤیایی) پس از بیش از یک دهه که جایزه بهترین بازیگر مکمل را به الن آرکین (میس سانشاین کوچولو) باخت، با «اسم من دلمایت است» به فصل اسکار بازمیگردد. این کمدی- درام آخرین فیلم کرگ برو بوده و در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به نمایش درخواهدآمد. مورفی در داستان حقیقی رودی ریمور، نقش کمدینی را بازی میکند که در دهه هفتاد الگوی سینمای تجاری سیاهان شد. درام گریز از زندان «شتاب و طغیان» کرگ برو، توانست برای ترنس هاوارد عنوان نامزدی بهترین بازیگر را به همراه بیاورد. این فیلم هم میتواند شانس دوبارهای برای شناخته شدن مورفی توسط آکادمی باشد.
«گاو اول»
«گاو اول»، فیلم مستقل کلی رایکارد با همراهی شرکت آ۲۴ میتواند از بهترین تحولات و اولین شانس جدی او برای اسکار باشد. این درام با بازی جان ماگارو در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو اکران خواهد شد و به احتمال زیاد در جشنواره تلوراید هم شرکت میکند. درامهای پراستقبال رایکارد، اغلب بازخوردهایی دارند که آنها را از مدعیان اسکار میسازد (لیلی گلداستون و میشل ویلیامز را در «برخی زنان» به خاطر بیاورید). حال با وجود حمایت منتقدان در جشنوارهها «گاو اول» میتواند به طور جدی توجهها را در اسکار به خود جلب کند.
«جوجو خرگوش»
فاکس سرچلایت پیکچرز همیشه طوری برنامهریزی میکند که در جدال اسکار حضور داشته باشد. (این استودیو در سال ۲۰۱۷ جایزه بهترین فیلم را با «شکل آب» از آن خود کرد و همچنین با فیلمهای «سوگلی» و«آیا هرگز میتوانی مرا ببخشی»، در همین سال، ۱۳ عنوان نامزدی به دست آورد.) مدعی سال ۲۰۲۰ این استودیو، «جوجو خرگوش»، طنزی ساخته تایکا وایتیتی است که پیش از اکران عمومیاش در ۱۸ اکتبر، در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو اکران خواهد شد. سرچلایت، علاوه بر این فیلم، فیلم نوآ هاولی، «لوسی در آسمان» را هم دارد اما «جوجو» قطعاً تنها انتخاب استودیو برای شرکت در جشنوارهها خواهد بود.
«جایی برای پولشویی»
کنار هم قرار گرفتن دو برنده اسکار، مریل استریپ و استیون سودربرگ، «جایی برای پولشویی» را به فیلمی تبدیل کرده که نمیتواند از چشم کارشناسان این فصل جشنوارهها دور بماند. نتفلیکس هم این فیلم را در جشنواره فیلم ونیز و جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو ارائه کرده است. درام سودربرگ حول رسوایی اسناد پاناما میگذرد. استریپ در مقابل گروهی از ستارگان به ایفای نقش پرداخته که از آن جمله میتوان به گری الدمن، شارون استون و آنتونیو باندراس اشاره کرد. سودربرگ از سال ۲۰۰۱ که برای فیلم «ترافیک» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت، دیگر نامزد اسکار نشده است. او پیش از این فیلم در همین دسته برای فیلم «ارین براکویچ» هم نامزد اسکار شده بود. «جایی برای پولشویی» میتواند بازگشت دوباره سودربرگ را به رقابت اسکار رقم بزند.
«فانوس دریایی»
فیلم«فانوس دریایی» رابرت راجر که پس از انتظار طولانی بعد از فیلم «جادوگر» ساخته شد، یکی از مورد تحسینترین فیلمهای جشنواره کن امسال بود. این درام روان شناختانه عنوان بهترین فیلم را از سوی فدراسیون بینالمللی نقد فیلم از آن خود کرد. آ۲۴ این فیلم را به جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو میبرد اما برای چنین ژانر چالش برانگیزی جلب آرای داوران آکادمی سخت خواهد بود. البته این اتفاق با وجود ویلیام دِفو و رابرت پتینسون در نقشهای اصلی غیرممکن به نظر نمیرسد. برای دِفو این نامزدی پس از نامزدیش در فیلم «بر دروازه ابدیت» قرار گرفته و برای پتینسون اولین نامزدی خواهد بود.
«تاریخ شخصی دیوید کاپرفیلد»
«ویپ» همیشه در این سالها برای آرماندو یانوچی در «امی» افتخاراتی به همراه داشته است. اما از این نویسنده – کارگردان اسکاتلندی هیچ وقت در اسکار استقبال نشده است. این درحالی است که یانوچی در سال ۲۰۱۰ برای فیلم «در چرخه» عنوان نامزد بهترین فیلمنامه اقتباسی را کسب کرد ولی کمدی اخیرش بهنام «مرگ استالین» به طور کامل توسط آکادمی نادیده گرفته شد. آیا «تاریخ شخصی دیوید کاپرفیلد» میتواند یانوچی را به رقابت وارد کند؟ این یکی از سؤالات بزرگی است که با اکران فیلم در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به آن پاسخ داده میشود. در این اقتباس از چارلز دیکنز ستارگانی همچون، دو پتال، تیلدا سوینتن، هیو لاری، بن ویشاو، پتر کاپادالی، گوئندولین کریستی و بندیکت وانگ به ایفای نقش میپردازند.
«گزارش»
آمازون با نمایش درام سیاسی اسکات زد. برن، «گزارش» در ساندنس تمجیدهای بسیاری را از آن خود کرد. این درام به مدت دو هفته از تاریخ ۱۵ نوامبر اکران خواهد شد. «گزارش» در ساندنس با بازی آدام درایور و انت بنینگ توجهها را برای اسکار به خود جلب کرد. در صورت ایجاد یک فراخوان خوب توسط آمازون، بنینگ میتواند رقیب قویای برای عنوان بهترین بازیگر مکمل زن باشد.
آنها بو میدهند
درباره «انگل» برنده نخل طلای کن ۲۰۱۹
گلبو فیوضی
داستاننویس
«انگل» آخرین ساخته بونگ جونهو فیلم ساز کرهایست که پیش از این با دو فیلم «خاطرات قتل» و «برفشکن» مخاطب را با جهان میانژانری و منحصر به فردش آشنا کرده است. فیلم تازه نیز امتداد تکاملیافته همان قبلیهاست. او قابلیت غریبی دارد در خلق فضایی که وامدار تمام و کمال جهان زیسته پشت اثر است. کمدی و درام را به هم میآمیزد و به اسلشر و ماجراهایی معمایی برای حل یک قتل میرسد. هر سکانسی در ژانری اتفاق میافتد و در نهایت تمام اینها منجر به خلق جهانی باورپذیر، قهرآلود، خشن و بیش از همه جبار میشود. جهانی که خود زندگیاست؛ کمی شوخطبعانه، کمی وحشیانه.
جهان فیلمهای جونهو جهان پذیرش است. تو هر چقدر دستوپا بزنی، محکوم به زیستن در طبقهای هستی که در آن به دنیا آمدهای. تو میتوانی یک نابغه خارقالعاده باشی اما محکوم به قواعد طبقه. هر چه هم بالا بروی در نهایت آن طبقه توست که مدل زندگیات را تعیین خواهد کرد. در مواجهه ساختاری با اثر، چیزی که بیش از همه به خاطرم آمد، مقاله بارت درباره ایفل بود. اگر طبقه را جایگزین ایفل کنیم با تمام مختصات آن، یعنی نشانهای باشد از جهان مدرن و مردمان مدرن این جهان در شهرهایی پیشرفته، آنچه همواره و از هر کجای زندگی سرک میکشد و خودش را خواسته و ناخواسته، با دلیل و بیدلیل به چشم ما فرومیکند، طبقه است.
و تنها زمانی میتوانی برای مدتی کوتاه از شر آن خلاص شده باشی که خودت را به دل آن بیندازی؛ درست مثل نشستن در رستورانهای زیر ایفل که به انسان مجال ندیدنش را میدهد. اینجا هم جونهو مخاطبش را اینطور گول میزند و نوید رستگاری و فرار از کثافت چسبناک طبقهای را میدهد که قرار است کمی بعدتر و در انتهای فیلم آدمها آلودهتر و شکستخوردهتر تا زانو در آن فرو رفته باشند. از سویی دیگر رابطهای دوسویه بین انسان و طبقه نیز وجود دارد.
دیالکتیک زیستن و زیسته شدن. زمانیکه آنها در دل هم مدام نقشها را تغییر میدهند و بازی شروع میشود. وسوسه پول درآوردن برای استیصال خانوادهای چهارنفره که در زیرزمینی محقر زندگی میکنند همه تقلای آنهاست برای زنده ماندن، به هر شکلی. بنابراین کیفیت زندگی همینجا حذف میشود و فرآیندی شروع میشود که خانواده میخواهند به هر قیمتی خود را نگه دارند. در اولین پیشنهاد و اولین موقعیت، هرکدام از آنها که بهشکل حیرتآوری در مهارتهای خود متبحر هستند، بهطرز وحشیانهای عملگرا میشوند و تمام ترفندهای تمام سالهای زندگی خود را رو میکنند تا از این موقعیت بهترین استفاده را در جهت تغییر شرایط کنند. همه چیز به شکل هولناکی خوب پیش میرود. اعضای خانواده یکی یکی وارد بازی میشوند. انتخاب در جنس موسیقی فیلم شگفتانگیز است. سکانسهایی نامتعارف با موسیقی کلاسیک که به رقص در شبی نحس میماند؛ زیبا اما نفرینشده. ترکیبی از بیقراری و شور را در سکانسهایی به دل میاندازد و اگرچه مسیر کلی داستان را حدس میزنی اما هرگز باورت نمیشود قرار است این نظم و سرخوشی به چه آشفتگی و مصیبتی برسد.
در سکانسی که تمام اعضای خانواده باز دور هم جمع شدهاند، اینبار نه دیگر در آن زیرزمین همیشگی، سودای تغییر طبقه همزمان در دل آنها و مخاطب پررنگ میشود. شبی در خانهای مرفه چهارتایی مقابل پنجرهای قدی رو به باغ، سرخوش در سر رؤیا میپرورانند که زنگی بهصدا درمیآید. فیلم که تا اینجا پر شتاب و خوشریتم پیش آمده حالا به سراشیبی و دلهره میافتد. پلان به پلان اضطراب و ترس و غم بیشتر به هم میآمیزد و دست آنها خالیتر میشود.
در همین لحظات هم اما کارگردان طنزش را کنار نگذاشته. آدمهایی که تا اینجای داستان فقط برای کمی بیشتر زندهماندن خود میجنگیدند حالا دست به هر کاری میزنند اما نه دیگر برای کمی چشیدن طعم آسایش؛ که راهی جز جنایت ندارند. از خشونت آنها خندهات میگیرد و میترسی و از ترس خودت باز خندهات میگیرد و وقتی به خودت میآیی میبینی شدهای یکی از آنها که شاید حتی دوستشان نداشته باشی اما برایت مهم شدهاند. تو هم جان میدهی پای زندگی هر کدامشان. همینجاست که طبقه، باز یکی دیگر از خصوصیات خودش را رو میکند.
برای اولین بار مرد ثروتمندی که تمام چهار نفر خانواده در استخدام او هستند، از بوی پدر خانواده حرف میزند. بویی که معتقد است بوی متروهاست. بوی دوری که آنها مدتهاست تجربهاش نکردهاند. بوی طبقه، بوی فقر. جایی که بذری کاشته میشود در دل پدر که به همراه دختر و پسرش در حال شنیدن این دیالوگ است. و پس از آن، شبی هولناک و بارانی که برای یک طبقه صرفاً به کنسلی برنامه تفریحی آنها در طبیعت ختم میشود اما از طبقهای دیگر همه زندگیاش را میگیرد. سکانس صبح فردا که تعداد زیادی آدم بیخانمان شده را نشان میدهد، با یک دیالوگ شروع میشود: بهترین نقشه هیچ نقشهای نداشتن است چون زندگی آنطور که فکر میکنی نخواهد شد.
و حالا زمان انتقام است. وسط جشن و پایکوبی و موسیقی و رنگارنگی بورژوازی، پدر خانواده فقیر با لباسهایی سرخپوستی خون بهپا میکند. و باز به دل اتفاق پناه میبرد. به زیرزمین خانهای که همه چیز از آنجا شروع شده بود. انگل یک آمیب کوچک است که به یک غده بدخیم متعفن میرسد. سودایی بیحاصل که به ویرانی ختم میشود و میتوان دید آن بالا مفهومی به نام طبقه ساکت و مقتدر نشسته و ناظر همه چیز است.