اخبار هنری : یادداشتهایی دربارهی سینماتوگراف ــ ترجمه بهرنگ صدیقی
۱. حقیقت تقلیدناپذیر است، و دروغ دگرگونیناپذیر.
۲. رویای من آن است که فیلمهایم زیر نگاه تماشاگر ساخته شود. همچون بوم همیشه تازهی نقاش.
۳. با افزایش شمار امکاناتم، توانم برای بهرهگیری مناسب از آنها کاهش مییابد.
۴. دو نوع فیلم: آنها که از امکانات تئاتر (بازیگر، میزانسن و غیره) بهره میگیرند و از کمره برای «بازتولید» استفاده میکنند؛ و آنهایی که از امکانات سینماتوگراف بهره میگیرند و از کمره برای آفرینش استفاده میکنند.
۵. سینماتوگراف، نوشتن با تصاویر در حال حرکت و به همراه صداست.
۶. طبیعت: آنچه هنر نمایشی از میان برمیدارد تا حالت طبیعی را، که از راه تمرین آموخته و حفظ میشود، به جای آن بنشاند.
۷. هیچ چیزی در سینما دروغینتر از آن لحن طبیعی تئاتر نیست، چیزی که رونوشت زندگی و گرتهبرداری از احساسات برنامهریزی شده است.
۸. گفتن این که طبیعیتر است تا حرکتی اینطور یا آنطور صورت گیرد یا عبارتی اینطور یا آنطور ادا شود، مهمل است، در سینماتوگرافبی معناست.
۹. برقراری پیوندی بین تئاتر و سینماتوگراف تنها به بهای نابودی هر دوست.
۱۰. تصاویر فیلم سینماتوگراف، همچون واژهها در یک فرهنگ لغت، هیچ گونه قدرت و ارزشی ندارند مگر به واسطهی جایگاه و روابطشان.
۱۱. دربارهی انتخاب مدلها: صدایش برایم دهانش را، چشمانش را، چهرهاش را و تمام تصویرش را، چه بیرونی و چه درونی، بطور کامل نشان میدهد، حتا بهتر از حالتی که خود در پیش رویم باشد. بهترین راه پی بردن به عمق هر چیزی تنها گوش سپردن است.
۱۲. ساختن فیلم، پیوند دادن افراد به یکدیگر و به اشیا بوسیلهی نگاههاست.
۱۳. دو نفر که چشم در چشم هم دوختهاند نگاههای یکدیگر را میبینند نه چشمان هم را. (به همین دلیل است که در تشخیص رنگ چشمها اشتباه میکنیم)
۱۴. فیلم من نخست در سرم زاده میشود، روی صفحه یکاغذ میمیرد؛ با اشخاص زنده و اشیای واقعی که به کار میگیرم جان دوباره میگیرد، اما آنها هم بر روی نوار فیلم کشته میشوند؛ عاقبت با استقرار در نظمی خاص و تابیده شدن بر پرده، همچون گلی در آب زندگی را از سر میگیرد.
۱۵. به مدلهایت بگو: «فکر نکن چه میگویی، فکر نکن چه میکنی.» و نیز بگو: «به آنچه میگویی و به آنچه میکنی فکر نکن».
۱۶. وقتی میشود صدایی را جایگزین یک تصویر کرد، تصویر را حذف یا بیاثر کن. گوش بیشتر رو به درون دارد و چشم رو به بیرون.
۱۷. در احساس خود کاوش کن. به درونش بنگر. با کلمات تحلیلش نکن. آن را به تصاویر مشابه و صداهای معادل ترجمه کن. هر چه احساسات روشنتر باشد سبکات صریحتر میشود. (سبک: هر آنچه تکنیک نباشد).
۱۸. تصاویر راهبر نگاهاند. اما بازی بازیگر چشم را به بیراهه میبرد.
۱۹. چیزها به واسطهی زاویهی تازهی نگاه نمایانتر میشوند، نه به سبب نور شدیدتر.
۲۰. سینمای ناطق سکوت را ابداع کرد.
▫️Robert Bresson
تولد : September 25, 1901
وفات : December 18, 1999