ریویویی دربارهٔ جوکرِ تاد فیلیپس

اخبار هنری : جوکر به تمامی بازگشتی به سینمای دهه ی هفتاد و هشتاد آمریکا است، سینمایی که آدمهایی مثل اسکورسیزی در آن قدم می زدند،و هنر برایشان در مقام سینما تجسم یافته بود.حس عجیبی که در بافت فیلم جاخوش کرده همان سرخوردگی و افسردگی عمیق جوانان هفتادی ست.حتی محل قرار گرفتن دوربین و شکل آغاز و پایان نماها مارا به گذشته پرتاب می کند.جوکر البته بدون بازیگرش هیچ است.بازیگری که کاراکترش را عمیقأ جدی گرفته و مدام لایه هایی به آن می افزاید و چنان آن را بارور می کند که از تغییر لحنش در برنامه ی تلویزیونی شوکه نشویم! و اما متن.متن همانست که همه ی افراد جامعه تا حدودی درکش می کنند،حس غریب «هیچ بودن»،مچالگی در روزمرگی،خستگی مفرط و ملال ناشی از بی اهمیتی زندگی برای دیگران؛و میل عجیب عصیان بر علیه تمامیت این زندگی ای که مرگ است.مخاطب خودش را در جوکر بازمی یابد و از خودبیگانگی ای واژگون رخ می دهد.

«همه می خواهند جوکر باشند»اما جسارت جنون کجاست؟ و حال که جنونی نیست به فرم جوکر در پرده ذهن می بازند و با او یکی و از او دور می شوند و می پذیرند که جوکر چیزی غیرواقعی ست و تنها باید از دیدنش لذت برد،چرا که جوکر بودن به اندازه ی تماشایش و آزاد شدن آدرنالین در خون مخاطب لذت بخش نیست.جوکر باید در پوسترها و عکس ها بماند تا امید جوکرشدن باقی بماند و نمیرد و مخاطب با خودش مواجه نشود و همواره خودش را فریب بدهد که در وقت مناسب جوکر خواهد بود و آن وقت مناسب هرگز نرسد. «جوکر» پرفروش می شود،چرا که می تواند حس جنون وارگی مخاطبش را ارضا کند و مخاطب امروزه تماما سرگشته را،به وادی دیوانگی بکشاند و او را دوباره آرام آرام به زندگی برگرداند،زندگی عادی ای که از آن بیزارست،همان سپیدی پایان تیتراژ که به خون آغشته است.

«جوکر» فیلمی ست برای ترکاندن غده هایی که تسکین نمی یابند و با ترکیدن تکثیر می شوند و مخاطب می ماند و یک دو راهی ترسناک:به سمت دیوانه خانه یا به سمت خیابان؟!؛و صد البته اکثریت راه خانه را پیش می گیرند و به خواب می روند تا با کابوسی عظیم به ارگاسمی مازوخیستی برسند و فردا را با «جوکر» و بدون آن آغاز کنند….

 شهروز مرکباتی لنگرودی

آخرین خبرها

اخبار مرتبط