اخبار هنری : اقتباس، یکی از روشهایی است که فیلمسازان از آن برای ساخت فیلم استفاده میکنند. این اقتباس ممکن است از یک رمان، فیلم و یا از یک تئاتر باشد. هیچ کس به فیلمسازان برای اقتباس کردن، نه تنها خرده نمیگیرد، بلکه آنان را تشویق هم میکنند. نمونه بارز آن، اهدای جایزه اسکار به بهترین فیلمنامه اقتباسی است. بسیاری از فیلمهای ساخته شده در جهان، به ویژه در هالیوود اقتباسی است. این نشاندهنده اهمیت اقتباس در سینماست. مهمتر از همه اینکه سینمای داستانی با اقتباس متولد شد و رشد کرد. تا به امروز که بیش از صد سال از عمر سینما میگذرد، سینما برای ادامه حیات خود محتاج به اقتباس است. بارها اتفاق افتاده از روی یک رمان یا نمایشنامه چند فیلم ساخته شده اند، منتهی هر کدام ویژگیهای خود را دارند که از دیگر فیلمها آنها را متمایز میکند. به عنوان مثال میتوان به «بینوایان» ویکتور هوگو و «هملتم شکسپیر اشاره کرد.
این دو داستان تنها به عنوان نمونهای از خروار به عنوان مثال آورده شد. چنین داستانها و نمایشنامههایی که از روی آنها چند اقتباس مختلف صورت گرفته بسیارند. اقتباس، شرایط، ویژگی و تکنیکهای خاص خود را دارد. برای همین بر هر تقلید کورکورانه یا نعل به نعلی نمیتوان نام اقتباس نهاد.
هر فیلم موفق اقتباسی که ساخته شده، گاه تفاوتهای فاحشی با اصل اثر دارد. این نشاندهنده آن است که اقتباس در عرصه فیلمسازی نباید نعل به نعل باشد، بلکه باید بخشهایی از آن را به عاریت گرفت که بتوان به تصویر تبدیل کرد. مطمئناً همه یک رمان چند صد صفحهای را نمیتوان در یک فیلم گنجاند، به همین دلیل باید از شاخ و برگ آن کاست و بخشهایی را که قابلیت به تصویر درآمدن دارند را برداشت کرد. اقتباس تکنیکهای مختلفی دارد که مجال آن نیست تا در این نوشته آورده شود. بارها اتفاق افتاده که کارگردانی اثر فیلمساز دیگری را مورد اقتباس قرار داده. مطمئناً در این دو فیلم اگر کار اقتباس درست انجام شده و کارگردان آن مؤلف و کاربلد باشد، تفاوتهایی دیده خواهد شد، هرچند که اصل قصه هر دو یکی است.
متأسفانه در ایران برخی از فیلمسازان کم استعداد و کار نابلد، تقلید کورکورانه خود از یک رمان، فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی را اقتباس به حساب میآورند که کاملاً نادرست است. مطمئناً این نوع فیلمسازان با اقتباس و تکنیکهای آن ناآشنایند وگرنه هرگز به خود اجازه نمیدادند تقلید کورکورانه را اقتباس نام نهند.
یکی از مسائل اساسی و اخلاقی در اقتباس این است که باید نام و حق صاحب اثر محترم شمرده شود. این اصلی است که باید رعایت شود، اما متأسفانه این مهم در کشور ما به ندرت صورت میگیرد. با کمال تأسف باید گفت بسیاری از فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی که در کشورمان ساخته میشوند، تقلیدی کورکورانه، غیرحرفهای، ضعیف و خام دستانه هستند که نامی هم در تیتراژ از صاحب اثر آورده نمیشود.
فیلمسازان ایرانی و سریال سازان تلویزیون میتوانند و حق دارند کارهای اقتباسی بسازند و روی آنتن ببرند، اما تقلید کورکورانه، کاری زشت و غیرقابل دفاع است، به ویژه اینکه نامی هم از صاحب اثر در تیتراژ نیاورند. متأسفانه تعداد این گونه فیلمها در صدا و سیما کم نیست. در ساخت سریالی که تقلید کورکورانه و ناشیانهای از یک مجموعه خارجی است، بیشترین تقصیر متوجه مسؤولان صدا و سیماست، نه تهیهکنندگان و فیلمسازانی که میخواهند از این آب گلآلود ماهی بگیرند. این مسؤولان تلویزیون و سینما هستند که نباید اجازه ساخت به اینگونه فیلم ها و مجموعهها بدهند. با تأسف بسیار دیده شده برخی از مسؤولان شبکههای مختلف، به تهیهکنندگان، نویسندگان و کارگردانان، نمونههایی از مجموعههای خارجی را ارائه داده و از آنان میخواهند از روی آن کپی بردارند. این کار غیرحرفهای آسیب زننده و توهین آمیز است. یعنی کشور با فرهنگ ایران، با این ادبیات قوی و سوژههای نابی که در آن وجود دارد، توان ساخت یک مجموعه تلویزیونی مستقل با تکیه بر قصههای وطنی را ندارد؟!
بنیاد فارابی قرار است تعدادی از رمان هایی را که تهیه کنندگان پیشنهاد می دهند را مورد بررسی قرار داده و سپس به آنان برای ساخت یک فیلم اقتباسی بودجه ای خوب اختصاص داده یا حمایت کند.این کار بسیار پسندیده است،اما باید افراد آشنا به کار اقتباس و ادبیات وجود باشند تا تشخیص دهند کدام رمان به درد اقتباس می خورد.متاسفانه چنین کارشناسانی در بنیاد فارابی وجود ندارد و اکثر افراد معرفی شده به عنوان کارشناس از سوی این نهاد از تخصص لازم برخوردار نیستند.
سیدرضا اورنگ