اخبار هنری:
بعد از رهایی از چنگ کرونا، دچار کمی افسردگی و بی خوابی مزمن شدم.با وجود خستگی زیاد و ضعف روحی و جسمی که نیاز به استراحت بود،خواب به چشمانم نمی آمد.انگار در حلقه چشمانم زغال داغ نهاده بودند.
روز چهارم بی خوابی،یک آن پلک هایم سنگین شد.در عالم خواب و بیداری،صدای انفجاری را شنیدم و گرد وغباری بلند شد.همه جا خاک بود و دود.از میان غبار مردی تکیده با سر و صورت و لباسی غبارآلوده و چشمان خمار از بی خوابی بیرون آمد و گوشه ای چمباتمه زد.هنوز در آغاز جوانی بود،اما قامت و چهره اش به پیرمردان دردکشیده می مانست.
خیلی زود شناختم اش،خواستم نامش را فریاد بکشم که دست تکیده اش را بلند و دعوت به سکوت کرد.
با آن طمانینه همیشگی و ته لهجه شیرین گفت:تمام عمر،به خصوص در دوران جنگ تحمیلی،تمام تلاش من ، دوستان و رزمندگان،این بوده که نامی به میان نیاید.منی وجود نداشته باشد و همه او باشد.اکنون نیز که بیش از 30 سال است در جهان دیگری سکنا گزیده ایم،روا نمی داریم کسی یا جایی نام ما را بر لب بیاورد و خدای ناکرده از آن سوءاستفاده کند.
مانند همیشه محو جمال و جلالش بودم.بغضی ناخواسته مدام گلویم را فشار می داد،اما نمی خواستم،اشکم خودنمایی کند تا موجب آزارش شوم.
آرام ادامه داد:بسیاری از ما از خداوند خواستیم تا در گمنامی شهید شده و قبری بی نام و نشان داشته باشیم.او نیز پاسخ خواسته برخی از ما را داد.اکنون بیش از 30 سال است که جسم پاره پاره ام در زمین و روح آزاده ام در حریم قدسی پرواز می کند.
جایی در جنت که یزدان پاک ما را منزل داده،همه پرآوازه اند،اما نام من و دیگر رزمندگان شهید،مدام ورد زبان ساکنان بهشت است.
اینجا غریب نیستیم،اما در دنیای شما هنوز غریبیم و هرچه بیشتر از نام و راه ما سوء استفاده می شود،غریب تر می شویم.
ما بدون چشمداشت به مال و نام و مقام،برای یزدان و دفاع از ایران و مردم صبور آن،وارد صحنه های نبرد شده و به دل دشمن زدیم تا ایران بماند.
شاید آنان نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که ما از این بالا ناظر اعمال و رفتارشان هستیم و کوچک ترین اتفاقات را زیر نظر داریم.ما دیده و می بینیم که از نام ما برای کام خودشان چه سوءاستفاده هایی شده است!
ما نمی خواهیم بنیادی روایتگر فتح ما باشد و سازمانی دنبال به اوج رساندن مان.ما راوی روایت خود بوده ایم و به اوج نیز رسیده ایم.
کدام جایگاهی بالاتر از مکانی است که اکنون در آن سکنا داریم؟
خدا می داند وقتی از این بالا می بینیم و می شنویم به نام ما و به کام خودشان فیلم و سریال می سازند و بیت المال مردم را هزینه می کنند،چه حالی می شویم و چه اشک هایی می ریزیم.
ما در کنار مردم بوده و هستیم،می خواهیم همه چیز برای مردم و به کام آنان باشد.چگونه می توانیم بپذیریم در زمانی که مردم گرفتار نداری و بیماری هستند،به جای هزینه کردن بیت المال برای رفع نیاز آنان،خرج فیلم هایی شود که نه کیفیت دارند ونه مخاطب.
بیش از نود درصد این فیلم ها و سریال ها،به جای اینکه جایگاه ما را نزد مردم و به خصوص نسل جدید بالاتر ببرند و ما و راه مان را به آنان بشناسند،بیشتر ضربه زده و حتی ذهنیتی که پیش از این مردم از ما داشتند را مغشوش کرده اند.
اگر در کارشان موفق بودند،نسل جدید این قدر با ما و راه مان بیگانه نبود.می بینیم و می شنویم که اکثر قریب به اتفاق مردم ایران و نسل جدید،در ذهن و دل خویش به ما افتخار می کنند و احترام می گذارند،چون برای آنان جنگیدیم و شهید شدیم.
ما هنگام رفتن به جبهه،هرگز ملت ایران را از هم تفکیک نکرده و نگفتیم برای دفاع از خاک،جان و ناموس بخشی از آنان قدم در این راه گذاشته ایم.
ما برای دفاع از ناموس و جان همه مردم ایران با اعتقادات و تفکرات مختلف تا مرز شهادت جنگیدیم.بنابراین اگر قرار است درباره رزمندگان ایران و شهدایش فیلمی ساخته شود،باید همه دلسوزان واقعی و با هر تفکری اجازه داشته باشند و امکانات در اختیارشان قرار بگیرد.
خدا شاهد است و ما می بینیم بسیاری از کسانی را که به عنوان خودی تلقی کرده اند و امکانات مالی و غیر مالی در اختیار آنان گذاشته اند تا فیلم و سریال بسازند،اصلا اعتقادی به رزمندگان و راه شان ندارند،اما برخی از کسانی که با زدن انگ غیر خودی از امکانات محروم شان کرده اند،به راه ما باور داشته و رزمندگان را می ستایند.
چه افراد دلسوزی که برای ساخت فیلم های جنگی به بنیادها و سازمان ها مراجعه کردند و به آنان میدان ندادند و ما این صحنه ها را دیدیم و گریستیم.
از این بالا،نه تنها رفتارها را می بینیم،نیت قلبی همه را نیز می خوانیم…
سیدرضااورنگ