اخبار هنری : میدانیم که فلینی پس از دوره نئورئالیسم کارنامهاش (1950 تا 1959) با آثار کارل یونگ (روانپزشک و روانکاو سوییسی) آشنا شد که تأثیر شگرفی بر آثارش گذاشت؛ و ایدههای اساسی و مکتبآفرین یونگ در باب آنیما و آنیموس، و نقش کهنالگوها و ضمیر ناخودآگاه جمعی به فیلمهایی مثل «هشتونیم» (1963)، «جولیتای ارواح» (1965) «کازانووا» (1976)، «شهر زنان» (1980) و… راه یافتند. اما این تأثیرپذیری چهطور در میزانسن آثار فلینی نمود پیدا کرده؟ ما در جواب، این ویدئو را از فصل مشهور گردهمایی زنان دنیای گوییدو در «هشتونیم» انتخاب کردیم؛ فصلی که در خیال گوییدو میگذرد و تمام زنان موردتوجه زندگیاش در یک جا جمع میشوند تا به او (مثل یک پادشاه) خدمت کنند! این درست است که گوییدو فیلمساز است و دستکم روشنفکر به نظر میرسد اما در فانتزیاش (که حاصل ناخودآگاهی متأثر از کهنالگوهای اجتماعی و ناخودآگاه جمعی است) زن او کاملاً مطیع و در خدمت است و فکری جز شستوشو و تدارک غذا ندارد؛ درست بر خلاف آن چیزی که در زندگی واقعی است و شخصیتی مستقل و مشابه زنان امروزی دارد.