اخبار هنری : ناباوری هست که باوری راستین را پدید میآورد. به گمان من این که سیاوش را باور نکنند ــ و به راستی امروز بسیارند کسانی که نه او را یعنی سیاوش دوران کیانیان را باور دارند و نه در اصل شخصیتی چون شخصیت سیاوش را ــ یک بُعد زمانی خاص به وجود او میبخشد. بُعدی که من مایلم نشان دهم. اینجا طنز در کار نیست. ساختن چیزی در کار است، بر روی ویرانگی. باور کردنی در کار است، بر اساس ناباوری. و من دوست دارم اینگونه باور کنم و اینگونه باور کنند. اما موضوع رابطه ما با آیندگان. به عقیده من شجرهای برای هر کس میتوان پنداشت. یعنی ما همیشه در درختی از زمان قرار داریم که هم در گذشته ریشه دارد و هم در آینده شاخه میدواند. این درخت بسیاری از چیزها را روشن می کند. کاری که ما میکنیم برای یک عده از آیندگان ــ هیچ فرقی نمیکند چه آیندهای و در چند سال دیگر ــ مطرح است و برای عدهای دیگر مطرح نیست. همانگونه که برای ما مثلا حلاج مطرح است و برای کس دیگر مطرح نیست. پس مسئولیت ما در برابر یک آینده، مطلق و یکدست نیست. بلکه در آینده برای کسانی است که ما دوست میداریم. از سوی دیگر این فقط یک شوخی ناقد فرانسوی نبود که گفت جامعه قرن نوزدهم فرانسه براساس شخصیتهای بالزاک ساخته شد. من این را به جد میگیرم. همانگونه که ما تمثیلهایی برای خود میسازیم، این تمثیلها نیز ما را میسازند.