اخبار هنری : تئاتر، هنري است فاخر كه آخر ندارد، روحي است شريف كه در كالبد كثيف نميگنجد.
تئاتر اصیل، آينه دينداري، وطنپرستي و اخلاقمداري است. تبليغ بيديني، اشاعه وطنفروشي و نمايش بياخلاقي در تئاتر جايي از اعراب ندارد. كسي كه بخواهد چنين كند، فردي است دارای عقده هاي بیشمار و بیمار كه ميخواهد عقدههاي ناگشوده خود را بر صحنه تئاتر گشوده و دوای درد بی درمان بی هویتی خویش کند.
تئاتر آبي گلآلود نيست تا هر بيهنري بتواند از آن ماهي بگيرد، دريايي است بيكران كه تنها دريادلان روشن ضمير و شجاع ميتوانند دل به آن بزنند.
تئاتر، تنوري داغ نيست كه فرصتطلبان خمير فرصتطلبي را بر سقف آن بچسبانند، كورهاي است سوزان كه فولاد را آبديده و زرناب را از انبوه غل و غش بیرون ميآورد.
تئاتر، در بند «ايست» و «ايسم» نيست و تن به اسارت هيچ واژه نامأنوسي نداده و نميدهد. آناني كه دم از «ايست» و «ايسم» ميزنند، لفاظان بيعملي هستند كه ميخواهند كوره سواد خود را به رخ اين و آن بكشانند. دم زدن از لفظ، يعني دور شدن از معنا، معنايي كه تئاتر روی آن پايهگذاري شده است.
تئاتر، براي خودنمايي نيست، براي خود شكستن است تا به خود واقعي رسيد. بيشك، نمايشهايي كه براي خودستايي و خودنمايي روي صحنههاي واكس خورده اجرا ميشوند، تئاتر نيست، بلكه مضحكهاي است كه كارگردانان بيهنر، ميخواهند بيهنري خود را پشت آن پنهان كنند. آناني كه خود را پشت پرده خاك گرفته تئاتر پنهان كردهاند، اين را بدانند كه با بالا رفتن پرده، دست شان براي همه رو شده و چهره بزك كرده و كريهشان عيان خواهد شد. اين بيهنران تا دير نشده از همان پشت پرده، قبل از آنكه چهره واقعيشان را كسي ببيند، به جايي بروند كه به آن تعلق دارند.
تئاتر، ساحتي است محترم كه همه بايد به احترام آن از جاي خود برخيزند. بازيگراني كه روي صحنه تئاتر ميروند، بايد نخست شاكر خداوند منان باشند كه بر آنان منت گذاشته و پاي شان را به صحنههاي مقدس تئاتر باز كرده، سپس نيت خير كنند، بعد با عشق به تئاتر و مردم به هنرنمايي بپردازند.
كساني كه ميخواهند روي صحنه تئاتر بروند، اگر نيتشان خدايي و مردمي نباشد، اسيراني هستند كه در بند شيطان بيرون و درون دست و پا ميزنند.
تئاتر، معركه نيست كه هركس بتواند آن را بگرداند. گردانندگان نمايشهاي دورهاي، بايد دوره بگردند و بساط معركه خود را هر روز جايي پهن كنند، جاي آنان روي صحنههاي مقدس و خاك گرفته تئاتر نيست. بهتر است آنان هر چه بيشتر از تئاتر دور باشند، چون هم به نفع خودشان است و هم به سود تئاتر.
تئاتر در قالب قانون و تبصره نميگنجد، اگر ميگنجيد نام مبارك هنر فاخر را بر جبين نداشت. هيچ قانوني هنر نيافريده و نخواهد آفريد. قانون براي حمايت از هنر تصويب شده است، نه آفرينش آن. كساني كه فكر ميكنند ميتوان با قانون هنرآفريني كرد و تئاتر فاخر پديد آورد، به بيراهه رفته و خواهند رفت.
تئاتر فاخر اين نيست كه در سالنهاي بزرگ با بودجههاي سترگ روي صحنه برود. تئاتر فاخر، تئاتري است كه قلبهاي كوچك را بزرگ، ذهنهاي متحجر را متحرک و عقلهاي متعفن را متبرک كند تا بتوان به آن افتخار كرد.
روي سخن با آناني نيست كه خود را به خواب زدهاند، با آناني است كه در خواب غفلت به سر ميبرند. از خواب بيدار شويد و با چشماني باز، دلي سرشار از عشق و تني پر توان به خدمت هنر فاخر تئاتر بپردازيد. مسؤولان، هنرمندان و تماشاگران واقعي، همه بايد پشت به پشت هم دهند و با تمام توان كمر همت به خدمت تئاتر ببندند. مطمئن باشيد تئاتر ارزش ايثار كردن را دارد. زيرا هنري است زنده و پويا كه ميتواند بر مردم و جامعه تأثير مثبت بگذارد.
سيدرضا اورنگ