اخبار هنری : اولین ساختهی کوروش آهاری، با نام «آن شب» در آمریکا فیلمبرداری شده است. از همین جا شروع میکنیم. الزام فیلمبرداری این فیلم در آمریکا چیست؟ صرفا مشروبخوری شخصیتها در ابتدای فیلم باعث شده که این فیلم در آمریکا تهیه شود؟ آیا این فیلم با این مضمون نمیتوانست در داخل ایران تولید شود؟ وقتی فیلمساز مکانی خاص را برای فیلمبرداری اثرش، انتخاب میکند، هدفی خاص را در ذهنش دنبال میکند. به شخصه هدف کارگردان از فیلمبرداری اثر در آمریکا را نفهمیدم. شاید چون تهیهکنندههای فیلم آمریکایی هستند، این فیلم آنجا تولید شده است وگرنه نه از تکنیکهای سینمای آمریکا در فیلم خبری است و نه نشانهشناسی مکان فیلم ما را به مقصودی میرساند. فیلم نه حرف جهانی برای گفتن دارد و نه با فرهنگ ایرانی چفت و بست پیدا میکند. «آن شب» تقلید و ترکیبی از فیلمهای موفق ژانر وحشت است که نه فیلمنامهی درستی دارد و نه توانسته به درستی از آن فیلمها تقلید کند. کولاژی است بیمعنی که مخاطب را خسته میکند. ژانر وحشت مخاطبان خاص خود را دارد اما قطعا این مخاطبان با دیدن «آن شب» سرخورده میشوند. فیلم دچار یک تناقض اساسی است: باید بترساند یا روایت کند. فیلم به دلیل اینکه نمیداند باید بترساند یا روایت کند، در میان این دو موقعیت قرار گرفته است و تبدیل به اثری خنثی و بیمعنی شده است. فیلم در بعضی از سکانسها، ادای «درخشش» استنلی کوبریک را در میآورد. «آن شب» مکانش را در هتل قرار میدهد و ترسهایش را در این مکان به مخاطبش ارائه میکند؛ درست مانند «درخشش» کوبریک که در یک هتل، اتفاقات رخ میدادند اما «آن شب» کجا و «درخشش» کجا؟ فیلم کوروش آهاری به حدی کولاژ زده است که به راحتی رد پای چندین و چند فیلم ژانر وحشت در آن دیده میشود، بیآنکه آهاری از آنها استفادهای کند. صرفا ایدهی آنها را بیربط و بیمعنی در فیلم تکرار میکند و آنها را به حال خودشان رها میسازد. پیرمرد سیاهپوست بیرون هتل، رسپشن هتل، دوستان زوج درون فیلم و پلیسی که به هتل مراجعه میکند همه و همه ایدههای نخنمایی برای ترساندن مخاطب هستند. به این دلیل نخنما هستند که از یکجایی وارد داستان میشوند و کارگردان آنها را بلاتکلیف در فیلم رها میکند. شخصیتهای اصلی فیلم آهاری، باید نتیجهی دروغها و پنهانکاریهایشان را ببینند و اصطلاحا باید منتظر عقوبت آن بمانند اما این عقوبت چه ربطی به ایدههایی که گفتم دارند. سرنوشت هیچکدام از آن کاراکترهایی که ذکر کردم در انتهای فیلم مشخص نمیشود و اساسا ربط آنها به عقوبت این شخصیتها را درک نمیکنم. تنها ربط آن ایدهها محبوس شدن کاراکترهای اصلی درون هتل است که به نظرم یکی از آنها برای حبس شخصیتها کافی به نظر میرسید. باقی ایدهها صرفا پز فیلمساز است. کوروش آهاری مخاطبش را دستکم میگیرد، نمیداند که اگر او تعدادی فیلم در ژانر وحشت دیده است، مخاطبش نه تنها کمتر از او بلکه شاید بیش از او شاهد و ناظر این فیلمها بوده است. فیلمساز «آن شب» با اینکه با ایدههایش فخر میفروشد اما به نظرم از مخاطبش عقبتر است.
در جشنوارهی فیلم فجر امسال، چند فیلم محدودیت سنی تماشاگر داشتند که یکی از آنها «آن شب» بود. احتمالا به دلیل ژانر این فیلم که وحشت است، مسئولان سینمایی، ردهبندی سنی برای آن متصور شدهاند؛ حال آنکه فیلم نه تنها برای افراد بالای دوازده سال که برای افراد زیر دوازده سال نیز ترسناک نیست. تنها چیزی که فیلمساز از ژانر وحشت یاد گرفته است، زوم یکباره تصویر و موسیقی دلهرهآور بوده است. نه داستان ترسی دارد و نه فرم سینمایی فیلم به مخاطب ترسی را القا میکند. ژانر وحشت، از ژانرهایی است که وقتی مخاطب را تکان دهد به سرعت همه در سالن سینما، تحت تأثیر این فضا قرار میگیرند و واکنشی به ترسهای درون فیلم نشان میدهند. در سالنی که فیلم را میدیدم نه تنها واکنشی از مخاطب مبنی بر وحشتناک بودن فیلم دریافت نکردم، بلکه دائم در خلال فیلم، این صدای خمیازه و خُروپف تماشاگران بود که در سالن سینما میپیچید.
فیلمنامهی «آن شب» دو نیمهی کاملا متفاوت دارد. نیمهی اول فیلم، خوب شروع میشود. شخصیتها معرفی میشوند، تماشاگر از موقعیت و مسائلشان در این نیمه، آشنا میشود. کمکم روند ترس و وحشت در فیلم آغاز میشود. تا اینجای فیلم، فیلمساز به درستی مخاطب را با خود همراه کرده است. از لحظهای که دست کارگردان برای مخاطب رو میشود، کارگردان داستان را رها کرده و فقط به دنبال ایجاد ترس و دلهره در مخاطب است. تقریربا از انتهای یک سوم ابتدایی، فیلم به شدت اُفت میکند و تنزل مییابد. یک سوم پایانی فیلم، عملا بیمعنی است و فیلم بیش از اندازه در این یک سوم کِش مییابد. حتما و باید، تدوین دوبارهای روی این فیلم انجام شود. ریتم سرضربی که در ابتدای فیلم ایجاد میشود، تبدیل به ریتمی کُند در انتهای آن میگردد. یک سوم انتهایی فیلم کاملا اضافی است و باید بهطورِ یکجا از فیلم بیرون بیاید. دلایل کاراکتر زن و مرد برای وحشت و حبس در هتل، از همان یک سوم ابتدایی فیلم آشکار میشود و واقعا نیازی به توضیح علل این ترس و وحشت در انتهای فیلم نیست.
بازی بازیگران فیلم به شدت ضعیف است. شهاب حسینی پس از کسب عنوان بهترین بازیگر مرد در جشنوارهی کن، روزهای افولش را در سینما سپری میکند. همکاریهای حسینی با کارگردانان اول، عملی قابل ستایش است اما وی بایستی توجه کند که با پذیرفتن نقشهایی که جای کار ندارند یا کارگردان نمیتواند از وی بازی خاصی بگیرد، کارنامهی هنریاش را به خطر میاندازد. این چندمین همکاری شهاب حسینی با کارگردانان اول است که ناموفق از آب درمیآید. نه بازی شهاب حسینی، بازی ویژهای به حساب میآید و نه بازی نوشین جعفریان.
فیلمبرداری ژانر وحشت، صرفا زوم کردن تصاویر نیست. فیلم آهاری صرفا همین مورد را رعایت کرده است و این تکنیک هم بعد از چند بار استفاده کردن، برای مخاطب تکراری و خستهکننده میشود. نورپردازی فیلم ضعیف است. اکثر پلانهای فیلم در تاریکی و شب گرفته شدهاند اما بهحدی نورپردازی ضعیف است که بهطور مثال نمیتوان آکسسوار درون اتاق در هتل را تشخیص داد. عملا مخاطب جزئیات صحنه را نمیبیند و با این نورپردازی ضعیف، کار طراحی صحنه نیز به کلی نادیده گرفته میشود.
در کل، «آن شب» تجربهای بسیار ضعیف در ژانر وحشت محسوب میشود. ای کاش فیلمسازان ما وقتی داستانی برای ژانرهای سینمایی ندارند، به سوی آن ژانر نروند. نساختن فیلمهای ژانر وحشت بسیار بهتر از ساختن فیلمهای ضعیف در این ژانر است.
محمدرضا رسولی