اخبار هنری : شبکههای تلویزیونی بنگاههای خیریه نیستند. ذهنیتی که آنها از قصهگویی دارند خیلی بانمک است. وقتی در هالیوود قصهای را تعریف میکنند پایانش باید خوش باشد؛ البته پایان خوشی که بعد گذراندن مصیبت و بدبختی میشود بهش رسید. فکر میکنند اگر خوشبختی را نشان بدهند حالوحوصلهٔ مردم سر میرود. ولی من اینطوری فکر نمیکنم. قضیهٔ عجیبوغریبیست. مسألهای را که در نقاشی پیش آمده میشود به سینما هم تعمیم داد: اگر از یک گُل عکس خوبی گرفته باشید، شخصا حاضرم دهساعت تماشایش کنم. همین است که فکر میکنم فلسفهٔ استفاده از تصویرهای وحشتناک این است که بیشتر و بیشتر تماشایشان کنید، کمتر نگاهشان میکنید؛ مگر اینکه تصویری از مادرتان باشد. وقتی فیلم ساختن را شروع کردیم، تصویرهای فیلم ساخته میشدند تا در خاطر بمانند، ولی امروز تصویرهای تلویزیونی ساخته میشوند تا فراموش شوند. این کاریست که میکنیم. دو ثانیه بعد فراموششان میکنیم. همه اینچیزها را میدانیم و میگوییم وای چه وحشتناک! ولی دوباره همین را هم فراموش میکنیم. این چیزیست که از تلویزیون میخواهیم. قضیه درست مثل وضعیت من است که نمیتوانم سیگار را ترک کنم. بعضی هم نمیتوانند عادت تماشای تلویزیون را از سر به درکنند.