اخبار هنری : شرلی کلارک در کنار مکاس و وارهول نمایندگان سینمای زیرزمینی و آوانگارد دهه شصت سینمای آمریکا بود. کسی که جان کاساوتیس در ستایش وی گفته “من تنها آرزویم این است که روزی من را همچون او به یاد آورند” و اینگمار برگمان در مورد فیلم پرترهی جانسونِ کلارک گفته بود “بهترین فیلم سینمای مدرن”. فیلم رابط شکستن مرز میانِ روایتِ مستند و داستانی و جهانِ فیلمیک و سوبژکتیو است. موسیقی جز که در فیلم توسط شخصیتها در حال اجرا است را میتوان همان فرم رهای فیلم توصیف کرد. این فیلمیست در باب ماهیت دوربین در صحنه.
از سوی دیگر تقابل نامتجانس آلونک زیرپله ای و عمارت مفخم ، بذر حسادت و زیاده طلبی را در دل کیم ها می کارد.ورودشان به عمارت ، به گمان خودشان ورود به یک طبقه اجتماعی جدید هم هست.پیچ و خم چشم نواز محله اعیانی که در تضاد با فرورفتگی و فلاکت و سراشیبی زاغه سرای آنهاست ( در سکانس بارانِ سیل آسا ، گویا هرچه آب در شهر مانده به محل آنها سرازیر می شود ، مصداق مَثَل سنگ و پای لنگ ) سرعت دسیسه چینی ها را صدچندان می کند.انگار که ورود به جهان پرزرق و برق خانه ، توهّم تغییر طبقاتی را به کیم ها القاء می کند. پسرک ، قاپ دختر خانواده را با زبان بازی و سانتی مانتالیسم تصنّعی می رباید و گام بعدی رویای دامادسرخانه شدن و یافتن والدین جدید در مراسم ازدواج است. انگل ها تا مکیدن تتمه پول و ثروت و قدرت اربابانشان دست بردار نیستند.