اخبار هنری:
سوزان سانتاگ
ـــ علیه تفسیر ــ ترجمه صالح نجفی
ـــ اگر تانک را در وجه مادّیِ زمختش در نظر آوریم، یعنی اگر تانک را همارزِ حسیِ نزدیکی برای رویدادهای مرموز ناغافلی تلقی کنیم که درون هتل میگذرند و انگار [چون تانکی که در نمای فیلم میبینیم] پوششی زرهی دارند، آنگاه باید گفت سکانسِ تانک در خیابان نظرگیرترین لحظۀ فیلم است. آنانکه برای تفسیر تانک در این سکانس دست به دامان فروید میشوند فقط یک حقیقت را برملا میکنند: واکنش نداشتن به آنچه بر پردۀ سینما میبینند.
▪️دیوید بردول
ـــ معناسازی: استنتاج و بلاغت در سینما ــ ترجمه صالح نجفی
ـــ یک راه برای انسجام بخشیدن به فیلم این است که تصور کنیم، در هر لحظۀ فیلم، عنصرهایی قابل تمییز هستند که در خدمتِ میدان معناییِ یکسانِ سراسر فیلماند. وقتی سوزان سانتاگ در توضیح تانکی که در خیابان خالیِ جلوِ هتل در فیلم «سکوت» اینگمار برگمان میبینیم میگوید این تانک «همارز حسی نزدیکی برای رویدادهای مرموز ناغافلی» است «که درون هتل میگذرند و انگار [چون تانکی که در نمای فیلم میبینیم] پوششی زرهی دارند»، از ترکیب ایهام و استعاره مدد میگیرد، ایهام-مزید-بر-استعارۀ او، یعنی بازی سانتاگ با لفظ «زرهپوش» که هم استعاره است هم ایهام دارد، متکی بر این فرض است که واحدی از صحنه باید حامل معنایی باشد که در مورد اعمال شخصیتهای فیلم مصداق دارد.