اخبار هنری:
ـــ سینمای کریستف کیشلفسکی: واریاسیونهایی بر مبنای بخت و اقبال ــ ترجمه صالح نجفی
ـــ بخش سوم
ـــ پس از موفقیت عظیم مجموعۀ دکالوگ، بویژه در فرانسه، کیشلفسکی هیچ مشکلی در جلب همکاری تهیهکنندههای فرانسوی برای پروژههای جدیدش نداشت. کیشلفسکی آرامآرام از مشاهدههای مستند و تکنیکهای مستندش فاصله میگرفت و در کارهایش بیش از پیش بر عناصر متافیزیکی و تداعیهای بصری تکیه میکرد. در محصولهای مشترک لهستانی-فرانسویش که تولیدشان را در 1991 با فیلم زندگی دوگانۀ ورونیک آغاز کرد، تصویرهای واقعگرا و غالباً منفی و حتی وهنآمیز از لهستان – قلمرو منظرههای بیروح و دلگیر با شخصیتهای گمنام و بیهویتی که نظام سیاسی حاکم خوار و خفیفشان کرده بود – جایشان را میدهند به تصویرهای درخشان خیرهکنندهای که گویی از مجلههای مصور پرزرق و برق گرفته شدهاند. افرادی که درگیر پیکار با خویشتنِ خویشند جای شخصیتهای آشنای قبلی را میگیرند، شخصیتهای درگیر با واقعیتِ کمونیستی. شخصیتهای مؤنثِ کمجاذبۀ فیلمهای قبلی که غالباً جهانبینی محدود داشتند و کوتهبین مینمودند و بلندپروازیهای شخصیتهای اصلی مذکر را درک نمیکردند جایشان را میدهند به شخصیتهای پرجاذبۀ خارجی. شخصیتهای مؤنث که تقریباً همیشه در حاشیۀ داستانهای کیشلفسکی بودند و غالباً درخور همدلی تماشاگر نبودند به مرکز فیلمهای او میآیند. این شخصیتهای تازه جوانند و زیبا و پویا و خستگیناپذیر.
بر خلاف فیلمهای قدیمیتر کیشلفسکی، فیلمهای دهۀ 90 او به لحاظ بصری چندان تراشخورده و پرداختشدهاند که تا سرحد پرزرق و برق شدن پیش میروند. دوربین بر خلاف فیلمهای قدیمی کیشلفسکی که نقش افشاکننده داشتند در فیلمهای جدید سرزده وارد میشوند و از طریق کاربرد «غیر طبیعی» و نمادین رنگها و زوایای خاص دوربین و نورپردازی توجه بیننده را به خود جلب میکند. این حکم دربارۀ موسیقی زبیگنیِف پرایزنر هم صدق میکند که گاهی بر فضای فیلم حاکم میشود. تغییر مسیر کیشلفسکی را میتوان اینگونه وصف کرد: از فیلمبرداری کارکردگرا به تصویربرداری «بیانگرا» (=اکسپرسیونیستی)، از موسیقیهایی که چندان جلب توجه نمیکنند به موسیقی متنی که فضای فیلم را تحتالشعاع خود میگیرد، از شخصیتهای عادی در موقعیتهای هرروزه به شخصیتهای ادبی که در جهانی بدقت طراحیشده قرار گرفتهاند، از امور خاص به امور عام، از واقعیت بیرونی به واقعیت درونی، و از واقعیتگرایی به «واقعیتِ هنری». کارگردانی که قبلاً بر اساس مشاهدههای موشکاف رئالیستی کار میکرد بدل میشود به کارگردانِ تجربههای متافیزیکی.