نامهٔ ابراهیم گلستان به عباس کیارستمی: مواظب باش پایت روی کلوخ سست نلغزد

ـ آیندهٔ شما سخت است. یک کاسه شیر پر را باید بی‌آنکه لپ بزند به پاکی و کمال به آن سوی پل برسانید. از هیچ تعریف و تحسینی، یا فحش و دشنامی خوش یا دردتان نیاید، حتی برای یک لحظه. نه بترس از دست و کار کارشکن‌ها، و نه امید یا پذیرش داشته باش برای درِ باغ سبز نشان دادن‌های هر کس دیگر. این توانایی را که داری دور نگه دار از حد فکر مردم احمق که در دنیا انگار عده‌شان زیادتر از جمع دانه های موی سرهاشان است. اگر کسی به تو صدآفرین بگوید ــ از جمله من در همین نامه ــ یا بگو یا نگو ممنون اما نگاه کن که چه اندازه راست یا درست می گوید، به چه اندازه احمق است، تا چه حد درون کار تو را دیده است، آن‌وقت آن را بسنج و باز بسنج و امید به هیچ‌چیز آن‌هم در کار فیلمسازی نبند و متکی به هوش پاک خودت باش و پاکی آن را بچسب و سخت نگهش دار. هرگز فکر نکن که دارم ریش‌سفیدانه حرف می‌زنم، اینجا نه. من با کمال علاقه و در منتهای صمیمیت، همراه با تحسین، یک دوستدار، دارم به تو می‌نویسم، نه هیچ کس دیگر…

 

دهم جولای ۱۹۹۲

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید