شنبه, آوریل 27, 2024
خانهپارادیزوتئودور آدورنو

تئودور آدورنو

اخبار هنری:

جایی که همه چیز بد است
شناختنِ بدترین چیزها
حتما خوب است.
ــــ فرانسیس هربرت برَدلی، فیلسوف ایدئالیست بریتانیایی

ـــ نویسندگان در نوشته‌های خویش مثل ساکنان یک خانه مقیم می‌شوند. درست همان‌طور که آدم با خِرکِش کردن کاغذها و کتاب‌ها و مدادها و پرونده‌ها از اتاقی به اتاقی دیگر نظم خانه را به هم می‌زند، با افکار خویش هم همین رفتار را می‌کند. افکار آدم مبلمان خانه می‌شوند، روی آن‌ها می‌نشیند، با آن‌ها احساس راحتی یا ناراحتی می‌کند. با عطوفت به آن‌ها دست می‌کشد، روی آن ها پنجه می‌کشد، به هم‌شان می‌ریزد، جابجای‌شان می‌کند، داغان‌شان می‌کند. برای کسانی که دیگر وطنی ندارند، نوشتن خانه می‌شود. و در این خانه آدمی ناگزیر، درست مثل اهل و عیال، همه جور آت و آشغال زندگی خانوادگی تولید می‌کند. ولی این خانه دیگر پستو ندارد، و جداکردن خود از زباله‌ها و پسمانده‌ها اصلا کار آسانی نیست. برای همین مدام آن‌ها را پس و پیش می‌کنی، و آخر سر هیچ بعید نیست صفحه‌ات را پر از آن‌ها کنی. ضرورت پوست-کلفت شدن و دل نسوزاندن به حال خویش شامل فنون نوشتن هم می‌شود: باید با حداکثر توان و دقت در برابر کاهش تنش فکری مقاومت کرد و هر چیزی را که مثل پوسته روی اثر دلمه می‌بندد یا ماشین‌وار به راه خود می‌رود حذف کرد، هر چیزی که شاید در مرحله‌ای قبلی، مثل حرف‌های خاله زنکی، جوّی گرم و صمیمی درست کرده که امکان بالیدن برای اثر فراهم ساخته، ولی حالا بوی نا گرفته و بیات شده است. آخرش، نویسندگان حتی اجازه ندارند در خانهٔ نوشته‌های خویش هم احساس راحتی کنند.

ـــ تئودور آدورنو. «مینیما مورالیا: بازتاب‌هایی از زندگیِ خسارت‌دیده». آغاز بخش دوم (1945). از پارهٔ 51 ــ ترجمه صالح نجفی

اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

مطالب مرتبط