اخبار هنری : فریدون گله: سفر اول موجوديت است بعد فطرت و در پايان سفر جبر… جبر، دفاع از اين موجوديت و فطرت است. در «زيرپوست شب» سفر جسم با غرايزش در دل شبهای تهران آغاز میشود. در «مهرگياه» سفر جان را با تمام عواطفش میبينيم؛ علی، زنی را در ذهنش میسازد كه اين زن هم زمين است، هم زن، هم مالكيت، هم خانه، هم مادر و هم معشوقه. در «كندو» سفر جبر است و ابی برای دفاع از حيثيت میرود. حالا اين حيثيت حكمی است كه بايد خوانده شود؛ يعنی قانونی بين خودشان است. جامعهای كه قانون داشته باشد لمپن نمیشود… پيرمردان میگويند حكم خواندنی نيست و بايد در محدوده قهوهخانه باشد. يک نسل دارد عوض میشود و انقلاب پيش میآيد، اين انقلاب را در وجود ابی میبينيم. او متحول میشود ولو به قيمت جانش…