اخبار هنری :
کشتی بردگان صحنهای را به تصویر میکشد که در آن٬ سودجویی کار آدمها را به جایی میکشاند که پیکر بردگان محتضر و جانباخته را به درون دریا اندازند تا بتوانند از سازمان بیمه پول بگیرند و از این فاجعه سود اندوزند. هنگامی که ویلیام ترنر در 1840 این تابلو را در فرهنگستان سلطنتی به نمایش گذاشت شعر ناتمام و نشرنایافتهاش را کنارش گذاشت، شعری با عنوان «فریبهای امید» (1812):
دستهاشان همه بالا، دراز سوی تارَکِ دکلها،
میبندند طنابها را سخت؛
آنک خورشید خشمگینِ غروب و ابرهای هار شفق
خبر میدهند از هجومِ توفائُن*.
زان پیشتر که درنوردد عرشهها تان را، به دریا ریزید
مردگان و محتضران را ـــ نظر نکنید به کُند و زنجیرشان
امید، امید، آه ای امیدِ دروغ!
بازارت اینک کجاست ای فریب نجات؟
جان راسکین در 1840 چون این تابلو را دید، «به گمان من، والاترین منظرۀ دریایی که ترنر تا کنون نقاشی کرده است و، اگر حق با من باشد، بیگمان والاترین منظرۀ دریایی که تا کنون انسانی نقاشی کرده است تابلوِ کشتی بردگان است، مهمترین تابلوِ نمایشگاه 1840.»
توفائن: مار کوهپیکر اسطورهای یونان
ترجمه صالح نجفی