اخبار هنری:
ـــ سینمای کریستف کیشلفسکی: واریاسیونهایی بر مبنای بخت و اقبال ــ ترجمه صالح نجفی
ـــ بخش دوم
ـــ گذار به دموکراسی در آغاز دهۀ 1990 به فیلمسازی به عنوان رسالتی ملی و اجتماعی خاتمه داد؛ فیلمسازی دیگربار فعالیتی اکیداً حرفهای شد، فعالیتی در حاشیۀ جریان اصلی زندگی در لهستان. فیلمسازان و دیگر هنرمندان از قید تکلیفهای سنتیشان در قبال ملت رها شدند و از فشارها و تعهدهای سیاسی آزاد گشتند. نقش سیاسی که عموماً برای هنرمندان در نظر گرفته میشد دوباره به سیاستمداران و مفسران و مورخان سیاسی محول شد. سانسور سیاسی دولت جایش را داد به سانسور اقتصادی تهیهکنندهها که از بسیاری جهات بمراتب شدیدتر مینمود. کیشلفسکی به دشواریهای فیلمسازی در دورۀ گذار اشارهکنان میگوید، سانسور کمونیستی شرایطی به وجود آورد که فیلمسازان در آن موقعیتی آسوده و منحصر بفرد یافتند. «ما براستی آدمهای مهمی بودیم … دقیقاً به علت سانسور. حالا اجازه داریم هرچه دلمان میخواهد بگوییم ولی دیگر برای مردم مهم نیست ما اجازه داریم چه بگوییم.»
حرکت مصلحتاندیشانۀ کیشلفسکی به سوی محصولات مشترک بینالمللی (به گفتۀ خودش، «این شرایط بهتری برای کار من فراهم میکند») یقیناً تابع تحولات سیاسی در لهستان بود. صنعت سینمای لهستان که استوار بر واحدهای کوچک فیلمسازی بود که از 1955 هستۀ اصلی فیمسازی محلی بودند تبدیل شد به استودیوهای مستقل متکی به یارانههای دولت. این تحول آزادی قابل توجهی به کمپانیهایی داد که عمدتاً در حوزۀ تولید محصولات مشترک و توزیع و اکران فیلمها در غرب فعالیت میکردند. با وجود سوبسیدهای محدود دولتی که از طریق واحد سینمایی وزارت فرهنگ و هنر به فیلمسازان تحویل میشد، این استقلال باعث شد کمپانیهایی چون استودیو فیمسازی Tor که متعلق به کیشلفسکی بود بیش از پیش بر جنبۀ تجاری تولیدهاشان تمرکز کنند. به اعتقاد برخی کارشناسان سینمای لهستان، تولیدهای مشترک بینالمللی بودند که کموبیش بقای صنعت فیلمسازی محلی را تضمین کردند. با وجود انتقاد شدید برخی فیلمسازان و نقدنویسان برجسته که تصویری سیاه از صنعت سینمای لهستان در این دوره و جاریشدن سیل تولیدهای مشترک بی نام و نشان بینالمللی و جولان شبح تجارتگرایی ترسیم کردند، تولیدهای چندملیتی رفتهرفته در آغاز 1990 بر سینمای لهستان چیره شدند. در 1993، از سی و یک فیلمی که در لهستان اکران شد پانزده فیلم تولید مشترک بودند.